منظور خداوند از جمله ی "وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ" در سوره ی "الأنفال " چیه ؟
منظور خداوند از جمله ی
"وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ"
در سوره ی
"الأنفال "
چیه ؟
١٣ پاسخ
در روز جنگ بدر، پیامبر (ص) به علی (ع) فرمودند:مشتی خاک و سنگریزه از زمین بردار و به من بده. علی (ع) چنین کرد و پیامبربا خواندن دعایی آنها را به سوی دشمن پرتاب کرد و به صورت معجزه آسایی، طوفانی به پا کرد وباعث وحشتی عجیب در دل دشمن شد.
آری، عامل مهم پیروزی در جنگ بدر، اراده و امداد الهی بود، نه نیروی مادّی و قواعد و تاکتیکهای نظامی و گرنه لشگری اندک و تنها با یک یا دو اسب سوار، چگونه بر سپاهی انبوه و کاملاً مجهّز و دارای یکصد اسب سوار، پیروز میشد؟
«بَلاءٌ»، به معنای آزمایش است که اگر با نعمت و پیروزی باشد، «بلاء حَسَن» است و اگر به وسیلهی مصیبت و مجازات باشد «بلاء سیّیء»، چنانکه قرآن درباره بنی اسرائیل میفرماید: «وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّیِّئاتِ»
پیامهای آیه ۱۷ سوره انفال۱-پیروزی در جنگ موجب غرور و عُجب شما نشود، خداوند و امدادهای او را فراموش نکنید. «فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ»
۲-انسان در افعال خود، نه مستقل از اراده خداوند است و نه مجبور. کارها، از آن جهت که با اختیار از انسان سر میزند، به او نسبت داده میشود، ولی، چون نیرو وتأثیر از خداست، به خدا نسبت داده میشود. «ما رَمَیْتَ ... وَ لکِنَّ اللّهَ رَمی»
۳-وجود پیامبر و رهبر، نقش بسزایی در جلب امدادهای غیبی خداوند دارد. «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ»
۴-جنگ و جهاد، از وسایل آزمایش الهی است تا مؤمنان واقعی از افراد سست ایمان و یا بی ایمان شناخته شوند. «بَلاءً حَسَناً»
۵-امداد الهی و پیروزی مؤمنان و شکست دشمنان اتّفاقی و بی حساب نیست، بلکه از روی علم وآگاهی خداوند است. «إِنَّ اللّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»
این شما نبودید که آنها را کشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت! و خدا میخواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست.
(ای مؤمنان) نه شما بلکه خدا کافران را کشت
و (ای رسول) چون تو تیر (یا خاک) افکندی نه تو بلکه خدا افکند (تا کافران را شکست دهد)
و برای آنکه مؤمنان را به آزمونی نیکو از سوی خود بیازماید، که خدا شنوا و داناست.
منظور اشاره به اراده ی خدا دارد
آیهی "وَما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللَّهَ رَمى" در سورهی انفال، آیهی ۱۷ آمده است. این آیه به یکی از حوادث غزوه بدر اشاره دارد. در این جنگ، مسلمانان در برابر مشرکان قریش قرار گرفتند و تعداد و تجهیزات مسلمانان بسیار کمتر از دشمن بود.
منظور از این جمله، زمانی است که پیامبر اسلام (ص) در یکی از مراحل نبرد، مشتی خاک یا شن به سمت سپاه دشمن پرتاب کرد و این اقدام باعث شد که بسیاری از مشرکان کور یا زخمی شوند و در نتیجه، ترس و وحشت در میان آنها ایجاد شود. این آیه بیان میکند که گرچه پیامبر این عمل را انجام داد، اما تأثیر معجزهآسا و قدرت اصلی از جانب خداوند بود، نه به واسطه قدرت انسانی.
به عبارت دیگر، خداوند میخواهد بگوید که اگرچه ظاهراً پیامبر (ص) این عمل را انجام داد، ولی در حقیقت این خداوند بود که آن را انجام داد و اثرگذاری نهایی به واسطه قدرت الهی بود. این آیه بر اهمیت توکل به خداوند و نقش او در تحقق نتایج تأکید دارد، حتی اگر انسان به ظاهر کار را انجام داده باشد.
یعنی همه کار عالم صبغه ی از اویی دارد.اراده الهی تعیین می کند که چه بشود.
آیا اراده الهی تعیین کرده است که ۴۰ هزار انسانِ غیر نظامی ِ مظلوم د ر غ ز ه کشته شوند؟
اراده و خواست خداوند فوق همه چیز است. ؛ لا حول و لا قوّة الّا بالله العلیّ العظیم، همه چیز و هر حول و قوّه ای از خدا است.
خدا اینگونه به بندگانش فرمود که به قدرت خود مغرور نشوند،هر جا که غرور بیایید موفقیت از بین می رود، فقط در این جنگ نبود که خدا به یاری بنده هایش آمد، در طول شبانه روز،البته اگر با چشم دل، به زندگی نگاه کنیم، این موارد کم نیستند، مثلاً با خود می گوییم من فلان مقدار درآمد دارم ، با این حساب ۵۰سال اگر چیزی نخورم صاحب خانه می شوم، ولی زندگی عادی خود را پیش می بریم و خانه و ماشین و... هم می خریم،ولی زود فراموشمان می شود که لکن الله الرمی، این ما نبودیم که چنین کردیم
بلکه خدا بود.
ترجمه صادق نوبری صادق نوبری، عبدالمجید ، صفحه 152
[توضيح: قشون رسول اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله بعد از آن كه بعضى از اهل مكه را مقتول و برخى را اسير نموده، آنها را شكست دادند به هم تفاخر مىكردند يكى مىگفت ابو جهل را من به قتل رساندم ديگرى مىگفت قاتل عتبه منم. رسول اكرم صلّى اللّٰه عليه و آله قبل از جنگ بعد از آن كه قتل نفرات خودى و كثرت دشمن را ديد و به درگاه الهى دعا نموده گفت الهى به من وعده فرمودهاى كه به ما كمك كنى، الها به وعدۀ خود وفا كن بعد به على عليه السّلام فرمود مشتى خاك به من بده آن جناب مشتى خاك به رسول خدا داد، آن حضرت مشت خاك را به سوى قريش پرتاب كرد از آن خاك به چشم تمام دشمن داخل شد. بعد از شكست دشمن، اصحاب گفتند پاشيدن خاك حضرت رسول صلّى اللّٰه عليه و آله سبب شكست دشمن شد، خداوند تعالى ضمن آيۀ شريفه قتل را به دست مسلمين و يا به سبب پاشيدن خاك رد كرده فرمايد:] 17 - مشركين را شما مسلمين به قتل نرسانديد اگر چه به ظاهر شما به قتل رسانديد اما حقيقتا شما به قتل نرسانديد بلكه خداوند تعالى آنها را مقتول ساخت زيرا نصرت و غلبه از ذات بارى تعالى است. يا محمد خاكى را كه تو پاشيدى به چشم تمام مشركين داخل شد، اگر چه خاك را به ظاهر تو پاشيدى اما حقيقتا تو نپاشيدى بلكه خداوند تعالى آن را پاشيد خداوند تعالى از جانب خويش جهت احسان به مؤمنين، مشركين را مغلوب ساخت در حقيقت خداوند تعالى دعاى مؤمنين را شنيده به احوال آنها عالم است
ترجمه نور الدین کاشانی کاشانی، محمد بن مرتضی ، صفحه 303و چون مؤمنان فخر كردند به كشتن آنها،خداى عزّ و جل به ايشان گفت:فخر نكنيد،و شما آنها را نكشتيد به قوّت خود و ليكن خدا آنها را كشت به فرستادن ملائكه و افكندن ترس در دل ايشان و قوّت دادن دلهاى شما و اى محمد!تو سنگريزها را نيفكندى به سوى آنها هنگامى كه افكندى،و ليكن خدا افكند،يعنى تو آلتى و مؤثّر حقيقى خداست.مروى است كه حضرت پيغمبر مشت سنگريزه برداشت و به جانب دشمنان افكند و آنها را نفرين كرد،به اينكه روهاى شما در دنيا و عقبى زشت باد؛و بعد از آن هيچ مشرك نماند،مگر آن كه دست بر چشمها گرفته گريختن و كرد خداى عزّ و جل آنچه را كرد از براى آنكه از جانب خود انعام نمايد به مؤمنان انعام عظيمى به نصرت و غنيمت و مشاهدهى معجزات به درستى كه خدا شنوا و دانا است
ترجمه فیضالاسلام فیضالاسلام اصفهانی، علینقی ،پس (از آن براى اينكه مؤمنين بدانند كه خداى تعالى غالب و چيرۀ بر دشمنان است و او است كه در جنگ بدر دشمنانشان را كشت و نبايد فخر و سرفرازى كرده كسى به ديگرى بگويد: من فلان را كشتم يا من چنين كردم چنان كه مىگفتند، مىفرمايد:) شما آنان را نكشتيد ليكن خدا كشتشان (چون افعال خدا مانند سبب و علّت است ازاينرو كشتن را از كسى كه حقيقتا كشته نفى نموده و دور ساخته و به خود نسبت داده است) و (اى محمّد صلّى اللّٰه عليه و آله هنگامى كه جبرائيل (عليه السّلام) آمد و گفت: مشتى از خاك گرفته بسوى كفّار قريش بيفشان، پس چون مسلمانان با كفّار قريش روبهرو شدند آن حضرت بامير المؤمنين علىّ (عليه السّلام) فرمود: مشتى از سنگريزهها بمن بده، امير المؤمنين (عليه السّلام) مشتى از سنگريزههاى آلوده به خاك به آن بزرگوار داد، آن حضرت آن را گرفته بسوى ايشان پاشيد، و مشركى نبود مگر آنكه از آن سنگريزهها در چشم و دهان و سوراخ بينىاش ريخته شد، آن گاه به خودشان مشغول و گرفتار شدند و مؤمنين آنان را كشتند و اسير و دستگير نمودند، بنا بر اين) تو (آن مشت خاك را) كه افكندى نيافكندى (چون نمىتوانستى در چشم همۀ كفّار افكنى) ليكن خدا افكند (تا ايشان را نابود سازد) و تا بمؤمنين از جانب خود نعمت نيكويى ببخشد، محقّقا خدا شنواى (گفتار شما و به كردار و انديشههاتان) دانا است
شما اى گروه مسلمانان و فاتحان روز بدر اگر افتخار میكنيد كه در آن روز شما كافران را كشتهايد يا أسير كرده و يا فرارى دادهايد و به شهامت خودتان میباليد) شما آنها را نكشتهايد بلكه خداوند آنها را كشت (و خداست كه شما را پيروزى داد و قوت قلب بشما عنايت فرمود و در دل آنها از شما رعب افكند) و توهم (اى رسول ما كه مشت ريگى گرفته و بسوى كفار پاشيدى و در چشم و دهان آنها جاى گرفت و مؤمنان آنها را تعقيب كرده بر آنها فايق شدند) تو آن مشت خاك و ريگ را بسوى آنها نپاشيدى و نيفكندى آن موقعى كه پاشيدى و افكندى بلكه خداست كه آن خاك و ريگ را بطرف آنها پاشيد (و اسباب عجز و فرار آنان شد و خداوند تمام اين كارها را كرد براى اينكه (بر كافران حجّت خود را قائم گرداند و رسول خود را مؤيّد و بر دشمن پيروزى دهد هرچند امكانات حربى مختلف و عدّه و عُدّۀ دشمن بچربد) و براى اينكه مؤمنانى را كه از دارائى و ديار خود جدا مانده و براى نصرت دين خدا از زندگى خود صرف نظر كرده بودند اعطاء نيكوئى كند و غنيمت و نصرت و شوكتى احسان فرمايد زيرا خداوند بهر دعا و گفتارى شنوا و بهر نيّتى داناست.
اى مؤمنان!) شما كافران را (با قوّت و قدرت خود در نبرد بدر) نكشتيد، بلكه خدا (با پيروزنمودنتان بر آنان و افگندن هراس به دلهايشان) ايشان را كشت. و (اى پيغمبر! بدان گاه كه مشتى خاك به طرف آنان پرتاب كردى و خاك به چشمان ايشان فرورفت، در اصل) اين تو نبودى كه (خاك را بهسوى آنان) پرتاب كردى (چرا كه مشتى خاك از حيث كميّت و كيفيّت آن توانايى را ندارد) بلكه خداوند (آن خاك را تكثير و بهسوى ايشان) پرتاب كرد (و به چشمان آنان رساند) تا بدينوسيله مؤمنان را خوب بيازمايد (و با اعطاء خوبيها آزمايششان نمايد). بىگمان خداوند شنواى (دعا و استغاثۀ مؤمنان بوده و از صدق و اخلاص ايشان) آگاه است
ای پیامبر آنگاه که تیر انداختی،تو نبودی ،بلکه خداوند بود که تیر انداخت(پس به خودت مغرور نشو)
همانطور که «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» اینجا هم تنها پیغامبر گرامی نبودند که گرد نفرین بر دشمنان پاشیدند، بلکه گرد ترس خدا بود که بر دلهاشان نشست.
سوال وجواب مشابه:
https://abadis. ir/bepors/question/7053
آیه ۱۷ سوره انفال میگوید:
“فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ ۚ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ”ترجمه:
“شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کشت! و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت! و خدا میخواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست.”
تفسیر و مفهوم:
این آیه به واقعهای در جنگ بدر اشاره دارد. در این جنگ، پیامبر اسلام (ص) مشتی خاک یا سنگ به سوی دشمنان پرتاب کرد که به طور معجزهآسا به چشمان همه دشمنان رسید و باعث ترس و وحشت آنها شد. خداوند در این آیه به پیامبر (ص) میگوید که این عمل، در واقع از جانب خداوند بوده است و نه از قدرت و توانایی شخصی پیامبر (ص).
این آیه نشاندهنده این است که پیروزیها و موفقیتها در نهایت از جانب خداوند است و انسانها باید به قدرت و اراده الهی اعتماد کنند. همچنین، این آیه به مؤمنان یادآوری میکند که در هر پیروزی و موفقیتی، نقش خداوند را فراموش نکنند و به او توکل کنند.
#دکتر_علی_ناجی
و تو (ای رسول خدا) خاک ( به دشمن) نپاشیدی بلکه خدا خاک پاشید
کنایه از اینکه همه کار در ید و توان خداست و توسط باریتعالی انجام میشود
یعنی هر که را دوست داشته باشم ، چشمش میشوم ، گوشش میشوم ، دستش میشوم ، پایش میشوم ، او نگاه میکند من میبینم ، او گوش میکند من میشنوم ، ووووو
در این آیه دیگه آنچه که باید فاش میگفت گفته ، ای پیامبر تو تیر ننداختی الله تیر انداخت ، قل هو الله احد ،
وَما رَمَيتَ إِذْ رَمَيتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
یعنی اینکه: در همه امور، دست خدا را ببینیم و به خداوند توکل کنیم و به قدرت و حکمت او اعتماد داشته باشیم.
این آیه در جریان غزوه بدر نازل شده و به پیامبر اکرم (ص) خطاب شده است. خداوند متعال میفرماید که پیروزی مسلمانان در این جنگ به اراده و قدرت مطلق او بوده است و نقش پیامبر و دیگر مؤمنان تنها به عنوان وسیلهای برای تحقق این اراده بوده است.
ترجمه فارسی آیه:و تو هنگامی که تیر انداختی، تو نبودی که انداختی، بلکه خدا انداخت؛ و این برای آن بود که مؤمنان را به آزمونی نیکو از سوی خود بیازماید؛ زیرا خدا شنوا و داناست.
معنای دقیقتر و ابعاد مختلف آیه:- تکیه بر توحید و قدرت مطلق خدا: این آیه به وضوح بیان میکند که همه پیروزیها و شکستها به اراده خداوند است و انسان به تنهایی قادر به ایجاد هیچ تغییری نیست.
- نقش انسان به عنوان وسیله: انسان به عنوان وسیلهای در دست خداوند عمل میکند و اراده او در تحقق اراده الهی نقش دارد.
- آزمایش مؤمنان: خداوند با ایجاد چنین پیروزیهای بزرگی، ایمان و صبر مؤمنان را آزمایش میکند و آنان را به مقامات والاتری میرساند.
- اهمیت توکل بر خدا: این آیه به مؤمنان میآموزد که در همه امور به خداوند توکل کنند و به قدرت و حکمت او اعتماد داشته باشند.
- توجه به نقش خداوند در همه امور: ما باید در همه کارها به یاد داشته باشیم که خداوند خالق و مالک همه چیز است و همه چیز به اراده او انجام میشود.
- تلاش و توکل توأمان: ما باید همواره تلاش کنیم و در عین حال به خداوند توکل کنیم و نتیجه کار را به او واگذار کنیم.
- صبر و استقامت در برابر مشکلات: هنگامی که با مشکلات و سختیها مواجه میشویم باید صبور باشیم و به وعدههای الهی امیدوار باشیم.
- اهمیت وحدت و همدلی: پیروزی مسلمانان در جنگ بدر نشان میدهد که وحدت و همدلی مؤمنان چقدر مهم است.
یعنی ای رسول ما، اینو بدون که اون نیزههایی که در جنگ به سمت دشمن پرتاب میکردی، به امر و فرمان به دشمنان اصابت میکرد و این لطف خدا در حق شما بود. مثال امروزیتر اینه: اون موشک هایی که پرتاب کردید و به هدف خورد، به یاری و لطف خدا بود چون شما مومن بودید
"سبقه" فکر کنم درست تر باشه