"personal camping " در دیجیتال مارکتینگ یعنی چی؟

این عبارت برخواسته از این نظریه است که برنامه ریزی و انجام یک سفر کمپینگ شباهت زیادی به رویکردی دارد که کسب و کارها باید در بازاریابی خود در این دنیای پر سر و صدا و دیجیتال داشته باشند.

در رابطه با این شباهت، پنج راه وجود دارد که به نظر می‌رسد بازاریابی مدرن و کمپینگ واقعاً دارای یک چیز مشترک هستند:

۱) آماده کردن زمین یا زمینه‌ی لازم با دقت کافی

احتمالاً یکی از اساسی ترین کارهایی که باید برای یک تجربه کمپینگ موفق انجام شود. باید اطمینان حاصل کنید که زمینی که روی آن چادر می‌زنید تا حد امکان همسطح باشد (هیچ کس نمی‌خواهد روی شیب بخوابد) و زمین را از سنگ‌های تیز، گیره‌های چادر اشتباه و حیات وحش پاک کنید (قورباغه‌ی عجیب و غریب شناخته شده است). پیدا کردن خود در زیر صفحه زمین ما - یک شگفتی برای کمپینگ ها و دوزیستان!)

و البته در مورد بازاریابی هم همینطور. بازاریابی برای مصرف کننده باهوش امروزی باید بر اساس یک زمینه دقیق بنا شود. این در مورد شناخت زمین شماست – بدون واضح بودن هدف، در مورد اینکه چه کسی هستید و پیشنهاد خاص شما چیست، نمی‌دانید چه کسی واقعاً می‌تواند از چیزی که شما ارائه می‌دهید بهره یا نیاز داشته باشد (یعنی شخصیت خریدار شما).

این پرسونا (شخصیت) باید پایه و اساس فعالیت بازاریابی شما باشد، و انجام کارهای اساسی بر روی آن مخاطبان ضروری است: آنها چه کسانی هستند؟ نقش شغلی آنها چیست؟ اولویت ها و علایق آنها (شاید کمپینگ) چیست؟ نقاط درد و چالش اصلی آنها چیست؟ و چگونه نشان می‌دهید که کسب‌وکارتان می‌تواند به رفع هر گونه موانع و باز کردن راه برای غلبه بر آن درد کمک کند.

۲) در نظر گرفتن تجهیزات مناسب برای کار

بدون کیت مناسب، سفر کمپینگ شما در بهترین حالت خسته کننده خواهد بود و برای موفقیت به چادری نیاز دارید که شما را خشک نگه می دارد، نور موثر، امکانات آشپزی و تدارکات مناسب برای یک خواب خوب شبانه. همینطور برای هر فعالیت بازاریابی مدرن، کیت بازاریابی شما باید متناسب با هدف باشد.

شما نیاز خواهید داشت:

یک حضور آنلاین قوی که با یک وبلاگ شرکت فعال و حضور پر جنب و جوش در رسانه های اجتماعی به طور مناسب بهینه شده و پاسخگو باشد.
اول از همه به رسانه فکر کنید و محتوای ارزشمند، آموزنده و مرتبط ایجاد کنید - انواع پست های وبلاگ، کتاب های الکترونیکی، ویدیوها و غیره که خریداران شما می خواهند مصرف کنند و برای اطلاعات بیشتر بازگردند.
فناوری بازاریابی (مانند Hubspot) که به شما کمک می‌کند پیدا کنید و سرنخ‌ها را پرورش دهید و به مشتریان تبدیل کنید.

۳) به اشتراک گذاشتن تخصص و دانش لازم

هر کسی که تا به حال چادر زده است می‌داند که دارید چه کار می‌کند: چگونه میله‌ها را جمع کرده و آن‌ها را در در جای مناسب فرو می‌کند، چگونه به درستی میخ می‌کوبد، قسمت‌های داخلی را برپا می‌کند، و بچه‌ها را تا انجام کار بیرون نگه می‌دارد.

بدون دانش، احتمالاً فرد در نهایت چادری خواهد داشت که سرپا نمی‌ماند، شق و رق نخواهد بود و یا حتی در هوا معلق نمی‌ایستد. اما کمپینگ‌های تازه کار مطمئن باشند، بدون آگاه بودن از این موارد کمپینگ معنا و مفهوم نخواهد داشت. پس یکی از مهم‌ترین کارها یادگیری این موارد ضروری است

در  بازاریابی و تجارت و کسب و کار نیز تعداد زیادی از شرکت‌های متخصص در شیوه‌های بازاریابی مدرن وجود دارند که محتوای با کیفیت بالا ایجاد می‌کنند تا به شما کمک کنند تا در فضای پیچیده رسانه‌های جدید حرکت کنید و کمپین‌هایی برپا کنید که در برابر طوفان‌های خشمگین بی‌تفاوتی مصرف‌کننده ایستادگی کنند.

۴) شخصی کردن تجربیات بدست آمده

همه کمپینگ‌ها یکسان خلق نمی‌شوند و هر کدام ترجیحات خاص خود را برای ظاهر، احساس و تجملات زمین خود دارند. برای برخی همه چیز مربوط به تجربه روستایی است. این افراد به آتش کمپ، فانوس گاز و خوابیدن روی زمین فکر می‌کنند. در حالی که دیگران «نقشه‌بازی» را ترجیح می‌دهند، زمین خط‌دار خود را با شمع‌های سیترونلا و بادشکن‌هایی که با چراغ‌های پری تزئین شده‌اند، و شاید بندکش‌های خانگی مشخص می‌کنند! این نوع نگاه با یک نگاه ساده از کمپینگ خیلی متفاوت است.

خریداران امروزی هم همینطور هستند. آنها ترجیحات خاصی در مورد نحوه مصرف محتوای شما، نحوه استفاده از آن محتوا به عنوان بخشی از تصمیم گیری خود و نحوه/زمان تماس با شما دارند. در این عصرِ کاربر محور، بازاریابی شما باید از زمینه آگاه باشد و تجربه مشتریان بالقوه شما را با توجه به رفتار و تمایلات آنها تنظیم و فردی کند.

۵) زمان برای تأمل - "لحظه های آتش اردو"

این یک لحظه فوق‌العاده در هر تعطیلات کمپینگی است، زمانی که حوالی غروب که آتش بر پا می‌شود و افراد در گروه‌هایی دور آتش‌هایشان جمع می‌شوند تا رویدادهای روز را تجزیه و تحلیل کنند و برنامه‌ریزی روز بعد را انجام دهند.

بازاریابان باید همان لحظات تأمل را در نظر بگیرند. زمان برای در نظر گرفتن تمام جنبه های آمیخته بازاریابی دیجیتال خود؛ برای نظارت بر کمپین ها، بررسی سطوح تعامل از شخصیت خود، در نظر گرفتن اینکه چه چیزی موثر بوده است. برای کمپینگ‌ها، این در مورد مقایسه تجهیزات است: تخت‌های هوا با نام تجاری a در مقابل «برند b»، پمپ باتری‌دار در مقابل پمپ الکتریکی؟

از سوی دیگر، برای بازاریابان، این تجزیه و تحلیل بررسی می‌کند که آیا فرد از ابزارهای در اختیارش به بهترین شکل استفاده می‌کند: آیا «ایمیل a» یا «ایمیل b» بیشترین کلیک را از مشتریان بالقوه دریافت می‌کند؟ آیا این صفحه فرود x یا y است که بیشتر با شخصیت فرد هماهنگ است.  آیا مخاطبین جدید بیشتر از طریق پیام های اجتماعی یا از طریق جستجو به فرد رسیده اند؟

ناگفته نماند که این زمان بررسی و تفکر کاملاً حیاتی است - در هر حوزه ای که یک نفر باشد - برای اطمینان از  بهبود کاری که انجام می دهد، باید  از تلاش های قبلی درس گرفته و به طور مستمر همراه با  تجدید قوا به تجربه‌ی خود ادامه دهد.
 

مرجع: سایت 👇

https://www.equinetmedia.com/blog/5-ways-your-digital-marketing-mix-is-like-camping