پرسش خود را بپرسید

ترجمه ی اصطلاح " I'm feeling like a failure"

تاریخ
٣ ماه پیش
بازدید
٣٧

 ترجمه ی اصطلاح

 " I'm feeling like a failure"

٣,٠٦٥
طلایی
٠
نقره‌ای
٠
برنزی
١٠٦

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

 ترجمه : احساس یک بازنده  کوتاهی ورشکستگی میکنم 

failure:کوتاهی، نا توانی، ورشکستگی، شکست، بد شانسی، قصور، خرابی، عدم موفقیت، واماندگی، درمانگی، کاستی، کمبود، نقصان، فقدان، ضعف، از دست دادن نیرو، از میان رفتن، (برق و غیره) قطع، (موتور و غیره) خرابی، از کار ...

٣,٢٣١
طلایی
٢
نقره‌ای
٥٤
برنزی
٢٩
تاریخ
٣ ماه پیش

احساس یک بازنده را دارم.

١,١٦٩
طلایی
١
نقره‌ای
٣٨
برنزی
٩
تاریخ
٣ ماه پیش

پاسخ شما