پرسش خود را بپرسید
ترجمه ی اصطلاح " I'm feeling like a failure"
٦ ماه پیش
٥٩
ترجمه ی اصطلاح
" I'm feeling like a failure"
٣,٣٧٧
٠
٠
١١٧
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
ترجمه : احساس یک بازنده کوتاهی ورشکستگی میکنم
failure:کوتاهی، نا توانی، ورشکستگی، شکست، بد شانسی، قصور، خرابی، عدم موفقیت، واماندگی، درمانگی، کاستی، کمبود، نقصان، فقدان، ضعف، از دست دادن نیرو، از میان رفتن، (برق و غیره) قطع، (موتور و غیره) خرابی، از کار ...
٣,٣٨٣
٢
٥٥
٣١
٦ ماه پیش
احساس یک بازنده را دارم.
١,١٧٩
١
٣٨
٩
٦ ماه پیش