پرسش خود را بپرسید
ترجمه ی اصطلاح " I'm feeling like a failure"
٨ ماه پیش
٧٤
ترجمه ی اصطلاح
" I'm feeling like a failure"
٣,٤٧٩
٠
٠
١٢٠
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
ترجمه : احساس یک بازنده کوتاهی ورشکستگی میکنم
failure:کوتاهی، نا توانی، ورشکستگی، شکست، بد شانسی، قصور، خرابی، عدم موفقیت، واماندگی، درمانگی، کاستی، کمبود، نقصان، فقدان، ضعف، از دست دادن نیرو، از میان رفتن، (برق و غیره) قطع، (موتور و غیره) خرابی، از کار ...
٣,٥٥٢
٢
٥٥
٣٥
٨ ماه پیش
احساس یک بازنده را دارم.
١,٢٤٣
١
٣٨
٩
٨ ماه پیش