پرسش خود را بپرسید

ترجمه ی اصطلاح " I'm feeling like a failure"

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
١٣١

 ترجمه ی اصطلاح

 " I'm feeling like a failure"

٣,٤٧٩
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
١٢٢

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

 ترجمه : احساس یک بازنده  کوتاهی ورشکستگی میکنم 

failure:کوتاهی، نا توانی، ورشکستگی، شکست، بد شانسی، قصور، خرابی، عدم موفقیت، واماندگی، درمانگی، کاستی، کمبود، نقصان، فقدان، ضعف، از دست دادن نیرو، از میان رفتن، (برق و غیره) قطع، (موتور و غیره) خرابی، از کار ...

٣,٦٦٥
طلایی
٣
نقره‌ای
٥٥
برنزی
٣٦
تاریخ
١ سال پیش

احساس یک بازنده را دارم.

٢,١٠٦
طلایی
١
نقره‌ای
٥١
برنزی
١٣
تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما