آیات قرآن ، تفسیر و ترجمه
سوره حشر آیه ۱۴
کمثل الشیطان اذ فال للانسان اکفر فلمّا کفر قال انّی برئٌ منک انّی اخاف الله ربّ العالمین ، فکان عاقبتهما انّهما فی النّار خالدین فیها ذلک جزاء الظالمین ،
شیطان و انسان ، نه شخص بخصوصی ، و نه پارتی بازی ، و نه مال و اموال ، انسان و شیطان داستان شون این شد ؟ تقدیر انسان این بود ؟ که یکی فریبش بده و بعدش بگه من از تو مبری هستم ، حالا هردو در آتش تا ابد و یک روز !!! این چیه ؟ انصافه ؟ یا لیتنی کنت تراباً ، یا اصلا نبودم
١ پاسخ
۱. شیطان نه فقط یک موجود، بلکه یک الگو است
در نگاه دقیقتر، شیطان در قرآن فقط یک شخص نیست.
شیطان یعنی آن گرایش درون ما که حقیقت را انکار میکند، ما را به غرور، شک، دنیاگرایی و جدا شدن از «نور» سوق میدهد.
و انسان هم، در این آیه، «انسانی» است که ندای درون خودش را، ندای عقل و فطرت را خاموش کرده و صدای وسوسه را دنبال کرده است.
این ماجرا یک ماجرای باطنی است، نه فقط تاریخی.
۲. عدالت در دعوت، نه اجبار در نتیجه
هیچکجا در قرآن نیامده که انسان مجبور به پیروی از شیطان است. بلکه بالعکس:
> "إن عبادی لیس لك علیهم سلطان إلا من اتبعك من الغاوین"
(سوره حجر، آیه ۴۲)
یعنی: "بر بندگان من تسلط نداری، مگر آنان که از تو پیروی کنند."
انسان فریب خورد، اما انتخاب کرد که فریب را بپذیرد.
شیطان گفت: اکفر، اما انسان فعل کفر را انجام داد.
اینجا مسئولیت به انسان بازمیگردد. در غیر این صورت، حتی عدالت دنیایی هم زیر سؤال میرود.
۳. فریب خوردن، یعنی ندیدن حقیقتی که در جان ما بود
در واقع، آتش دوزخ نتیجه باطنیِ همان جدایی از حقیقت است.
یعنی انسان، خودش را از نور جدا کرد، و در تاریکی ماند. آتش، نماد همین تاریکیست.
همانطور که گفته شد:
"و لو شئنا لآتینا کل نفس هدیها، و لکن حق القول منی، لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعین"
(سوره سجده، آیه ۱۳)
یعنی: اگر میخواستیم، به هر کس هدایت را میدادیم. اما راه اختیار باز گذاشته شد تا حقیقت خواستن معنا داشته باشد.
۴. و آن ناله آخر: "یا لیتنی کنت تراباً"
این ناله، نه نالهی تنبلی، بلکه نالهی کسیست که حقیقت را دیر فهمیده.
مثل آدمی که چشم بسته، راه اشتباه را رفته، و وقتی حقیقت را دیده، آرزو کرده کاش هیچگاه نمیبود.
در واقع، در قیامت پردهها کنار میرود. هرچه هست، از درون ماست.
و عدالت خداوند، این است: هیچکس را جز به آنچه خود خواسته، نمیسپارد.
اگر بخواهیم خلاصه کنیم:
نه سرنوشت زورکی بود، نه فریب ناگزیر.
این داستانِ انسان است: آمدن، دیدن، شنیدن، و انتخاب کردن.
و خداوند، تنها آنچه را که ما خواستهایم، به ما بازمیگرداند.
ربنّا امتنّا اثنتین و احیتنا اثنتین و اعترفنا بذنوبنا فهل الی خروجٍ من سبیل ؟ جوابش چی میشه خانم دانش ؟