اقتصاد هویت یا Identity Economics

اقتصاد هویت شاخه‌ای از علم اقتصاد است که شاخصه های هویت اجتماعی را در تحلیل‌های اقتصادی دخیل می‌کند. اقتصاد سنتی عموماً بر تصمیم‌گیری‌های عقلانی متمرکز است و فرض را بر این می گذارد که افراد به منظور  به حداکثر رساندن لذت خود بر اساس ترجیحات و محدودیت‌ها عمل می‌کنند. با این حال، اقتصاد هویتی این چارچوب را گسترش می‌دهد و  این   ایده‌ را مطرح می‌کند که انتخاب‌های اقتصادی افراد نه تنها تحت تأثیر انگیزه‌های مالی، بلکه به‌شدت تحت تأثیر هویت‌های اجتماعی‌شان قرار دارد—یعنی اینکه چگونه خودشان را می‌بینند و دیگران  به چه نحوی آن‌ها را می‌بینند.

ایده اصلی اقتصاد هویت این است که تصمیمات مردم نه فقط توسط انگیزه‌های مالی یا منافع مادی، بلکه توسط ترجیحات و اولویت های مرتبط با هویت‌شان هدایت می‌شود؛ این شامل تمایل به پیروی از هنجارها و رفتارهای گروه‌هایی است که درون آن ها هویت‌یابی می‌کنند، مانند جنسیت، نژاد، قومیت، حرفه یا طبقه اجتماعی. این هویت‌ها می‌توانند به طور قابل توجهی رفتارهای اقتصادی ای  نظیر مشارکت در بازار کار، الگوهای مصرف و تصمیمات سرمایه‌گذاری را شکل دهند.

1. هویت اجتماعی و رفتار اقتصادی: در اقتصاد هویت، افراد نه تنها از  شاخصه های  اقتصادی استاندارد مانند درآمد و مصرف، بلکه از  پیروی از هنجارهای مرتبط با هویت‌های اجتماعی‌شان نیز  کسب لذت می‌کنند.  به عنوان مثال، یک فرد ممکن است شغلی با درآمد کمتر را انتخاب کند که با هویت او به عنوان یک حامی محیط زیست همخوانی دارد، تا شغلی با درآمد بالاتر که با آن هویت در تضاد است.
2. رضایت هویتی:   رضایت در اقتصاد هویت تنها شامل اوقات فراغت  نیست و  شامل رضایت هویتی نیز می‌شود. این چارچوب  رضایتی که فرد از   رفتار مطابق با هویت خود (یا نارضایتی از انحراف از آن) به دست می‌آورد را   به تصویر می‌کشد.
3. هنجارهای رفتاری: این‌ها انتظاراتی هستند که با یک هویت خاص همراه‌اند؛ به عنوان مثال، یک فرد که خود را به عنوان یک "دانش‌آموز خوب" می‌شناسد، ممکن است نه فقط برای نمره، بلکه برای  تطابق با هویت خود به عنوان  دانش‌آموز ی سخت‌کوش، مطالعه کند.
4. سرمایه‌گذاری  هویتی: افراد از طریق اقدامات، انتخاب‌ها و ارتباطات خود در هویت‌شان دست به سرمایه‌گذاری می‌زنند. به عنوان مثال، کسی که به شدت با حرفه خود هم-هویت‌ پنداری  می‌کند ممکن است در آموزش عالی در آن حوزه سرمایه‌گذاری کند، حتی اگر این سرمایه گذاری بلافاصله به بازده مالی منجر نشود.

یک مثال کلاسیک، شکاف دستمزد جنسیتی در بازار کار است. اقتصاد سنتی ممکن است این شکاف را با تفاوت در تجربه، تحصیلات یا نوع شغل توجیه کند. اما اقتصاد هویت عنوان می کند که بخشی از این شکاف ممکن است به دلیل هنجارهای هویت جنسیتی باشد. به عنوان مثال، انتظارات اجتماعی ممکن است زنان را تحت فشار قرار دهد تا مشاغلی را انتخاب کنند که به عنوان "زنانه" تلقی می‌شوند (که اغلب درآمد کمتری دارند) یا خانواده را به پیشرفت شغلی ترجیح دهند، حتی زمانی که آنها دارای همان صلاحیت‌های مردان هستند.

اقتصاد هویتی با به رسمیت شناختن این که انتخاب‌های افراد نه تنها از طریق  ملاحظات مادی بلکه همچنین توسط هویت‌های اجتماعی‌شان و هنجارهای مرتبط با آن‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرد، درکی جزئی تر از    کنش  اقتصادی ارائه می‌دهد. با ادغام این بینش‌ها، اقتصاد هویتی به توضیح پدیده‌هایی کمک می‌کند که مدل‌های سنتی ممکن است آن‌ها را نادیده بگیرند، مانند شکاف‌های دستمزد جنسیتی پایدار، الگوهای مصرف و انتخاب‌های شغلی. 

"Identity Economics: How Our Identities Shape Our Work, Wages, and Well-Being" by George A. Akerlof and Rachel E. Kranton (2010).

"The Economics of Identity and Creativity: A Cultural Science Approach" by Carsten Herrmann-Pillath (2020).

"Reconsidering Identity Economics: Human Well-Being and Governance" by Laszlo Garai (2016).

"Individuals and Identity in Economics" by John B. Davis (2010).

"Identity Economics: Multidisciplinary Insights Into Decision-Making Behavior" by  Meltem İnce Yenilmez, Meral Uzunöz Altan, Oğuzhan Altınkoz, Sinem Bağçe
(2024).

"Identity Economics: Social Networks & the Informal Economy in Nigeria" by Kate Meagher (2010).

• کتاب اقتصاد هویت (Identity Economics)/ تالیف: جرج آ. آکرلاف و ریچل ای. کرنتون / مترجم: مهدی فیضی.  نگاه معاصر، شولا  . 1395

"Social Identity and Preferences" by Shayo Moses (2009). Published in The American Economic Review.
"Norms in the Economics of Identity" by Max Weber (2003). The Journal of Economic Literature.

اقتصاد هویت (Identity Economics) شاخه‌ای از اقتصاد است که به بررسی چگونگی تأثیر هویت افراد بر تصمیمات اقتصادی آن‌ها می‌پردازد. این مفهوم توسط جورج آکرلوف و ریچل کرانتون معرفی شده است. در این نظریه، هویت افراد و نقش‌های اجتماعی آن‌ها به عنوان عوامل مهمی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی در نظر گرفته می‌شوند.

مفهوم اقتصاد هویت
اقتصاد هویت بر این فرض استوار است که افراد نه تنها به دنبال حداکثر کردن سود و منفعت خود هستند، بلکه به دنبال حفظ و تقویت هویت و نقش‌های اجتماعی خود نیز می‌باشند. به عنوان مثال، یک فرد ممکن است تصمیم بگیرد که در یک شغل خاص کار کند نه تنها به دلیل درآمد آن، بلکه به دلیل اینکه این شغل با هویت و ارزش‌های او همخوانی دارد.

کاربردهای اقتصاد هویت
محیط کار: هویت شغلی و نقش‌های اجتماعی می‌توانند تأثیر زیادی بر رضایت شغلی و بهره‌وری کارکنان داشته باشند.
تحصیلات: هویت دانش‌آموزان و نقش‌های اجتماعی آن‌ها می‌تواند بر عملکرد تحصیلی و انتخاب‌های آموزشی آن‌ها تأثیر بگذارد.
مصرف‌کنندگان: هویت مصرف‌کنندگان می‌تواند بر تصمیمات خرید و الگوهای مصرف آن‌ها تأثیر بگذارد.

اقتصاد هویت (Identity Economics) با وجود مزایای بسیاری که دارد، معایبی نیز دارد که باید در نظر گرفته شوند:

1.  "پیچیدگی تحلیل ": تحلیل تأثیر هویت و نقش‌های اجتماعی بر تصمیمات اقتصادی می‌تواند پیچیده و دشوار باشد. این موضوع نیازمند داده‌های دقیق و مدل‌های پیچیده است که ممکن است همیشه در دسترس نباشند.
2.  "تأثیرات غیرقابل پیش‌بینی ": هویت و نقش‌های اجتماعی می‌توانند تأثیرات غیرقابل پیش‌بینی بر رفتار اقتصادی داشته باشند. این موضوع می‌تواند پیش‌بینی نتایج اقتصادی را دشوارتر کند.
3.  "محدودیت‌های تجربی ": بررسی تجربی تأثیر هویت بر تصمیمات اقتصادی ممکن است با چالش‌هایی مواجه شود، زیرا هویت و نقش‌های اجتماعی به سختی قابل اندازه‌گیری هستند.
4.  "تداخل با نظریه‌های سنتی ": اقتصاد هویت ممکن است با برخی از نظریه‌های سنتی اقتصادی که بر اساس فرضیات ساده‌تری بنا شده‌اند، تداخل داشته باشد. این موضوع می‌تواند منجر به پیچیدگی‌های بیشتر در تحلیل‌های اقتصادی شود.
5.  "تأثیرات فرهنگی ": هویت و نقش‌های اجتماعی می‌توانند به شدت تحت تأثیر فرهنگ و محیط اجتماعی قرار گیرند. این موضوع می‌تواند تعمیم نتایج تحقیقات به سایر فرهنگ‌ها و جوامع را دشوار کند.
با این حال، اقتصاد هویت همچنان یک حوزه مهم و رو به رشد در علم اقتصاد است که می‌تواند به درک بهتر رفتارهای اقتصادی کمک کند.

برای مطالعه بیشتر در این زمینه، می‌توانید به منابع زیر مراجعه کنید: 

1. کتاب "اقتصاد هویت" اثر جرج ای اکرلاف
این کتاب توسط جرج ای اکرلاف نوشته شده و توسط مهدی فیضی به فارسی ترجمه شده است. انتشارات نگاه معاصر این کتاب را منتشر کرده است. این کتاب به بررسی چگونگی تأثیر هویت بر تصمیمات اقتصادی در محیط‌های مختلف مانند محل کار، مدرسه و خانه می‌پردازد.

2. کتاب "Identity Economics: How Our Identities Shape Our Work, Wages, and Well-Being"
این کتاب توسط جمعی از نویسندگان و توسط انتشارات Princeton University Press منتشر شده است. عنوان فارسی آن "اقتصاد هویت: چگونه هویت‌های ما کار، دستمزد و رفاه ما را شکل می‌دهند" است.
3.  "مقاله "Economics and Identity" در مجله Quarterly Journal of Economics ": این مقاله به بررسی چگونگی تأثیر هویت بر رفتار اقتصادی می‌پردازد.
4.  "مقاله‌های مرتبط در سایت‌های معتبر مانند SpringerLink و JSTOR ": این مقالات به بررسی جنبه‌های مختلف اقتصاد هویت و تأثیر آن بر نتایج اقتصادی می‌پردازند.

سلام!
این  مفهوم شاخه ای جدید از علم اقتصاد هستش که به مطالعه تاثیر هویت فردی و اجتماعی فرد برای گرفتن تصمیمات اقتصادی می پردازه.این نظریه معتقده که علاوه بر عوامل اقتصادی کلاسیک مانند سود، قیمت و هزینه، هویت افراد نیز نقشی مهم در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی اونا داره.
یکی از منابع اصلی در این حوزه کتابی با عنوان "Identity Economics: How Our Identities Shape Our Work, Wages, and Well-Being" نوشته جورج آکرلوف (George Akerlof) و راشل کرانتون (Rachel Kranton) است

**اقتصاد هویت** یا **Identity Economics** یک رویکرد در اقتصاد است که تأثیر هویت‌ها و باورهای اجتماعی فرد بر تصمیمات اقتصادی او را بررسی می‌کند. این مفهوم توسط جورج آکرلوف (George A. Akerlof) و ریچل کرانتون (Rachel E. Kranton) در کتابی با همین عنوان مطرح شد و به این موضوع می‌پردازد که چگونه هویت‌های فردی و اجتماعی می‌توانند بر رفتارهای اقتصادی تأثیر بگذارند.

### مفهوم اقتصاد هویت

در اقتصاد سنتی، فرض بر این است که افراد تصمیمات خود را بر اساس منافع شخصی و تحلیل هزینه-فایده اتخاذ می‌کنند. اما در اقتصاد هویت، فرض بر این است که افراد نه تنها به دنبال حداکثر کردن سود اقتصادی خود هستند، بلکه هویت‌هایشان نیز نقشی اساسی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی آنها ایفا می‌کند. به عبارت دیگر، افراد تصمیمات خود را بر اساس اینکه چگونه این تصمیمات با هویت‌ها و نقش‌های اجتماعی‌شان هماهنگ است، می‌گیرند.

مثلاً:

- فردی ممکن است به دلیل هویت فرهنگی یا مذهبی خود، نوع خاصی از محصول را خریداری کند یا از خرید محصولات خاصی خودداری کند.

- یک کارمند ممکن است تصمیم بگیرد با بهره‌وری بیشتر کار کند، زیرا احساس می‌کند که این رفتار با هویت حرفه‌ای او سازگار است.

### ویژگی‌های کلیدی اقتصاد هویت

1. **هویت‌ها و نقش‌های اجتماعی**: اقتصاد هویت به بررسی این می‌پردازد که چگونه نقش‌های اجتماعی و هویت‌های فرهنگی، مذهبی، جنسیتی و ... بر رفتارهای اقتصادی افراد تأثیر می‌گذارند.

2. **تأثیر بر مصرف و تولید**: هویت می‌تواند رفتارهای مصرف‌کننده و تولیدکننده را شکل دهد. مثلاً انتخاب نوع پوشاک، غذا، محل زندگی و حتی حرفه، می‌تواند تحت تأثیر هویت فرد باشد.

3. **ارتباط با اقتصاد رفتاری**: اقتصاد هویت نزدیک به حوزه اقتصاد رفتاری است که تأثیر عوامل روان‌شناختی و اجتماعی بر تصمیم‌گیری‌های اقتصادی را بررسی می‌کند.

### رفرنس برای مطالعه

برای مطالعه بیشتر در مورد اقتصاد هویت، کتاب زیر یکی از مهم‌ترین منابع است:

- **"Identity Economics: How Our Identities Shape Our Work, Wages, and Well-Being"** نوشته **George A. Akerlof** و **Rachel E. Kranton** (انتشار: 2010)

این کتاب پایه‌های نظری اقتصاد هویت را توضیح می‌دهد و مثال‌های متعددی از کاربردهای این مفهوم در دنیای واقعی ارائه می‌دهد. این کتاب یکی از منابع اصلی و معتبر برای مطالعه در این حوزه است و توسط انتشارات دانشگاه پرینستون منتشر شده است.

این کتاب به شما کمک خواهد کرد تا درک عمیقی از چگونگی تأثیر هویت بر تصمیمات اقتصادی و همچنین رابطه بین هویت و رفاه اقتصادی به دست آورید.

 اقتصاد هویت به این ایده اشاره دارد که هویت‌های اجتماعی ما، مانند نژاد، جنسیت، سن، و حتی شغل، می‌توانند بر رفتارهای اقتصادی و تصمیم‌گیری‌های ما تأثیر بگذارند. این مفهوم به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چرا افراد در شرایط مشابه ممکن است تصمیمات متفاوتی بگیرند.

به عنوان مثال، ممکن است فردی به دلیل هویت فرهنگی‌اش، به شغلی خاص تمایل بیشتری داشته باشد یا در انتخاب‌های مالی خود تحت تأثیر هویت اجتماعی‌اش قرار بگیرد. همچنین، هویت می‌تواند بر نحوه‌ی تعامل افراد با یکدیگر و بازار تأثیر بگذارد.

کتاب "Identity Economics" به بررسی این موضوعات می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه هویت می‌تواند بر روی درآمد، رضایت شغلی و حتی سلامت روانی افراد تأثیر بگذارد. این کتاب به‌ویژه به این نکته اشاره می‌کند که درک هویت می‌تواند به ما کمک کند تا سیاست‌های اقتصادی بهتری طراحی کنیم که به نیازهای مختلف گروه‌های اجتماعی پاسخ دهد.

“اقتصاد هویت” (Identity Economics) شاخه‌ای از اقتصاد است که به بررسی تأثیر هویت افراد بر تصمیمات اقتصادی آن‌ها می‌پردازد. این مفهوم توسط جورج آکرلوف و ریچل کرانتون معرفی شده است و نشان می‌دهد که هویت و هنجارهای اجتماعی می‌توانند به اندازه انگیزه‌های مالی بر رفتارهای اقتصادی تأثیرگذار باشند.

مفهوم و کاربردهای اقتصاد هویت:

1. هویت و تصمیم‌گیری اقتصادی: افراد بر اساس هویت خود تصمیمات اقتصادی می‌گیرند. به عنوان مثال، فردی که خود را به عنوان یک فرد محیط‌زیستی می‌بیند، ممکن است تصمیم بگیرد که محصولات پایدار خریداری کند، حتی اگر هزینه بیشتری داشته باشد.
2. هویت در محیط کار: هویت و ارزش‌های فردی می‌توانند بر عملکرد و انگیزه کاری تأثیر بگذارند. افرادی که با فرهنگ و ارزش‌های سازمانی خود همخوانی دارند، معمولاً عملکرد بهتری دارند.
3. هویت و آموزش: هویت می‌تواند بر نحوه یادگیری و موفقیت تحصیلی تأثیر بگذارد. دانش‌آموزانی که خود را به عنوان افراد موفق و باهوش می‌بینند، احتمالاً عملکرد بهتری در مدرسه دارند.
4. هویت و مصرف: هویت افراد می‌تواند بر الگوهای مصرف آن‌ها تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، فردی که خود را به عنوان یک فرد مدرن و به‌روز می‌بیند، ممکن است تمایل بیشتری به خرید محصولات جدید و مدرن داشته باشد.

اقتصاد هویت به ما کمک می‌کند تا بهتر درک کنیم که چرا افراد در شرایط اقتصادی مشابه، تصمیمات متفاوتی می‌گیرند و چگونه هویت و هنجارهای اجتماعی می‌توانند بر رفتارهای اقتصادی تأثیر بگذارند.

اقتصاد هویت چیست؟

اقتصاد هویت یا Identity Economics به عنوان یک زمینه مطالعاتی در اقتصاد در اوایل دهه ۲۰۰۰ با انتشار مقاله Economics and Identity توسط جورج اکرلاف و راشل الیزابت کرانتون شکل گرفت. در این مقاله آنها با استفاده از ابزارهای استاندارد اقتصادی (توابع مطلوبیت، نظریه بازی‌ها)، نشان می‌دهند که برخی از ناهنجاری‌های نظریه انتخاب عقلانی و نظریه مطلوبیت مورد انتظار می‌توانند توسط هویت عاملان توضیح داده شوند. آنها اظهار می‌کنند:

"یک فرد زمانی که از طریق اعمال خود تصویری از خود را نزد دیگران بهبود می‌بخشد، مطلوبیت کسب می‌کند. علاوه بر این، تصویر خود یا هویت، با محیط اجتماعی مرتبط است: مردم خود و دیگران را بر اساس دسته‌بندی‌های اجتماعی مختلف تصور می‌کنند. نمونه‌هایی از دسته‌بندی‌های اجتماعی شامل طبقه‌بندی‌های نژادی و قومی و در محیط مدرسه، شامل مثلاً ورزشکار و درس‌خوان است. نسخه‌های ایده‌آل یا ویژگی‌های فیزیکی و رفتاری افراد در هر دسته به صورت کلیشه‌ای توصیف می‌شود. افراد به میزان تعلق خود به دسته‌بندی‌های اجتماعی با وضعیت اجتماعی بالا یا پایین و تطابق ویژگی‌ها و رفتارهایشان با ایده‌آل دسته‌بندی خود، مطلوبیت کسب یا از دست می‌دهند."

در سال ۱۹۹۷ جورج اکرلاف مقاله‌ای با عنوان “Social Distance and Social Decisions,” به چاپ رساند. ریچل کرانتون که دانشجوی تحصیلات تکمیلی بود طی نامه‌ای به اکرلاف مقاله او را به نقد کشید این نقد منجر به سلسله مباحثاتی بین اکرلاف و کرانتون شد که اقتصاد هویت را پایه‌گذاری کرد. اثر برجسته در این زمینه کتاب "اقتصاد هویت: چگونه هویت‌های ما کار، دستمزدها و رفاه ما را شکل می‌دهند" نوشته جورج آکرلوف و ریچل کرانتون است که در سال ۲۰۱۰ منتشر شد. در این کتاب آکرلاف و کرانتون مفاهیم روانشناسی اجتماعی و اقتصاد را ترکیب کرده‌اند تا چارچوبی برای درک چگونگی تأثیر هویت بر نتایج اقتصادی ایجاد کنند.

ایده اصلی اقتصاد هویت این است که تصمیمات اقتصادی افراد به طور قابل توجهی تحت تأثیر هویت‌های اجتماعی و هنجارهای مرتبط با این هویت‌ها قرار می‌گیرند. مدل‌های اقتصادی سنتی فرض می‌کنند که افراد به صورت منطقی عمل می‌کنند تا منفعت خود را بر اساس بازدهی مادی به حداکثر برسانند. با این حال، اقتصاد هویت استدلال می‌کند که افراد همچنین از هویت اجتماعی خود و پایبندی به هنجارهایی که این هویت تجویز می‌کند در برآورده کردن رجحان‌های خود بهره می‌گیرند.

• هویت اجتماعی: هویت اجتماعی به نحوه دسته‌بندی خود و دیگران بر اساس ویژگی‌هایی مانند جنسیت، قومیت، حرفه، دین و طبقه اجتماعی اشاره دارد. این هویت‌ها با انتظارات و هنجارهایی همراه هستند که رفتار را تحت تأثیر قرار می‌دهند.
• منفعت و هویت: در اقتصاد سنتی، منفعت از مصرف کالاها و خدمات حاصل می‌شود. اقتصاد هویت این مفهوم را با در نظر گرفتن منفعت مبتنی بر هویت گسترش می‌دهد. افراد تنها از کالاهای مادی مطلوبیت کسب نمی‌کنند، بلکه از رفتار مطابق با هویت‌های اجتماعی خود نیز سود می‌برند.
• هنجارها و رفتار: هنجارهای اجتماعی که قوانین نانوشته‌ای درباره چگونگی رفتار افراد در گروه‌های اجتماعی خود هستند، نقش حیاتی ایفا می‌کنند. افراد برای کسب تایید و اجتناب از نارضایتی از گروه خود، به این هنجارها پایبند می‌شوند و این امر تصمیمات اقتصادی آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اقتصاد هویت از جنبه کاربردی نیز توانسته است نقش خود را در اقتصاد تثبیت کند برخی از جنبه‌های کاربردی این حوزه به شرح زیر است:

• اقتصاد کار: هویت می‌تواند بر انتخاب شغل، رضایت شغلی و بهره‌وری تأثیر بگذارد. به عنوان مثال، هنجارهای هویتی جنسیتی می‌توانند بر مشارکت زنان در نیروی کار تأثیرگذار باشند.
• آموزش: عملکرد و دستاوردهای تحصیلی دانش‌آموزان می‌توانند تحت تأثیر هویت‌های آنها و انتظارات گروه‌های همسالان و معلمانشان باشند و از این طریق می‌توان عملکرد آنان را بهبود بخشید.
• رفتار مصرف‌کننده: هویت، الگوهای مصرف را شکل می‌دهد، به طوری که افراد کالاها و خدماتی را خریداری می‌کنند که با هویت‌های اجتماعی آنها سازگار است از طریق این الگوها می‌توان فروش را افزایش داد.

اگرچه اقتصاد هویت را می‌توان حوزه‌ای سخت و پیچیده برای مطالعات اقتصادی به حساب آورد اما غنی‌سازی مدل‌های اقتصادی با گنجاندن بینش‌های جامعه‌شناسی به طور گسترده در جریان است، همچنین این حوزه به عنوان یک زمینه پژوهشی پویا در زمینه‌های مختلفی مانند اقتصاد سلامت، اقتصاد سیاسی و اقتصاد توسعه گسترش یافته است.

کتاب اقتصاد هویت (Identity Economics)/ تالیف: جرج آ. آکرلاف و ریچل ای. کرنتون / مترجم: مهدی فیضی