آیا رقص "سماع" برای رسیدن به هدف خاصی انجام میشه ؟
آیا رقص "سماع" برای رسیدن به هدف خاصی انجام میشه ؟
فلسفه ی این رقص چیست؟
١ پاسخ
یکی از سنن بحث آفرین بسیار قابل توجه و پر اهمیت اهل سلوک سماع میباشد که عبارت است از آواز خوش و آهنگج دل انگیز و روح نواز، یعنی آنچه امروز از آن به عنوان موسیقی تعببیر میشود، که به قصد صفای دل و حضور قلب و توجه به حق شنیده میشود . که بدون تریدید در صدر اسلام سماع بدین صورت که مجالس صوفی و غیر صوفی برگزار میشود وجود نداشته است .
لکن انتخاب نمودن افراد خوش صدا به عنوان موذنان و قاریان قرآن، به استناد روایاتی چند مرسوم بوده، تا خئش آوازان با نغمه دلنشین خود روح مومنان را با انچه از وحی بر قلب الهی رسول خدا صلوات الله علیه نازل شده است تقویت کنند .
اما از اواخر قرن دوم هجری با برگزاری یک نوع مراسم خاص سماع به دور از هر حرمتی به اصطلاح امروزی با نوعی کنسرت روحانی مواجه هستیم که عده ای دور هم جمع میشوند و باصدای موسیقی به دست افشانی و پایکوبی میپرداختند و غلبه حال مدهوش میشدند، گاهی در همان حال جان نیز سپرده اند .
استفاده علمی از موسیقی توسط مسلمین به طور حتم از روی آگاهی عمیق از تآثیرات گوناگون آن بر روان آدمی بوده است، در حالی که بزرگانی چون فارابی، ابن سینا از این علم نیز به عنوان یک وسیله در مانی استفاده میکردند . زیرا بنا بر گفته فیثاقورث و افلاطون تاثیر موسیقی و نغمات موزون در انسان از آن جهت است که یادگارهای خوش موزون حرکات انسان را که در عالم ذر و عالم قبل از تولد میشنیدیم و به آن مانوس بوده ایم در روح ما بر میانگیزاند و موسیقی به واسطه آن که یادگارهای گذشته را بیدار میکند مارا به وجد میآورد .
غزالی نیز همینطور نظر را داشته، میگوید : ” سماع آواز خوش و موزون آن گوهر آدمی را به جنباند و در وی چیزی پدید آرد، بی آن که آدمی را در آن اختیاری باشد و سبب ان، مناسبتی است که گوهر دل آدمی را با عالم علوی که عالم ارواح گویند هست ” .
اهل سلوک چون به این مهم پی بردند علاوه بر استعداد سالک و علل و مقدماتی که او را برای مجذوب شدن قابل میسازد، و سائل عملی دیگری که به اختیار و اراده سالک است و نیز برای ظهور حال فنا موثر میباشد بلکه برای پیدا شدن حال و وجد عامل بسیار قوی محسوب میشود موسیقی و آواز خواندن میباشد که همه آنها تحت عنوان سماع در میآید . آرام دل عاشق و غذای جان و دوای درد سالک میشود.
به همین جهت مشایخ اهل سلوک به سماع اهمیت فراوان داده اند زیرا بر اثر اشتیاقی که در سمتمع ایجاد میکند، وی را به عالم قدس که مقصر اقصی همه عارفان است نزدیک مینماید، و از این تنگنای پست ماده نجاتش میدهد و بالنتیجه دل سالک را صیغل صفا صافی میسازد و زنگ علائق را از آن میزداید و مهمتر این که یالک رنج ریاضت تحمل نموده و خستگی مجاهدت را دیده که ممکن است رکودی و کدورتی در روحش پدید آید و ادامه سفر عبودیت را برایش غیر ممکن سازد، در مجلس سماع وقتش خوش گشته و مشکلش برطرف شده است .
در معنا ترانه دلنواز از رباب و بانگ جانسوز نی سبب رهائی از خستگیهای ریاضتها و مجاهدت تهاست، که موجب جمعیت حال و آرامش روح سالک نیز میگردد . به همین لحاظ مربیان اهل سلوک سماع را از اصول مهم تربیتی خود قرارداده اند و آن را وسیله ای برای رهائیدن از جسمانیت شناخته اند .
چنان که مولانا جلال الدین، برای ترک تزهد خشک عبدالرحمن ابن ملجمی و ترک خودگرائی، سماع را وسیله نه هدف و هدف را نیل له حال و نیل به حق میداند مو گوید : ” چون مشاهده کردیم که مردمان به هیچ نوعی به ظرف حق مایل نبودند از اسرار الهی محروم میماندند به طریق لطافت سماع و شعر موزون که طبایع مردم را موافقت افتاده است، آن معانی را در خورد ایشان دادیم … چنان که طفلی رنجور شود و از شربت طبیب نفرت نماید و البته فقاع ( شیره ) خواهد طبیب حاذق دارو را در کوزه فقاع کرده، بدو دهد تا بر وهم ان که فقع است، شربت را به رغبت نوشیده …. مزاج سقیم او مستقیم گردد .
بنا بر این اهل سلوک سماع را به عنوان یک وسیله نیل به هدف اصلی مورد استفاده قرارداده اند . و برای آن اهمیت زیادی قائل بوده اند و معتقد بودند که حال، برعکس ” مقام ” تنها با کوشش . مجاهدت سالک به دست نخواهد آمد بلکه عطوفت، رحمت و عنایت بی علتی است که از جانب حضرت دوست، محبوب حقیقی نازل میشود .