مثالی از برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در یک کشور و یک شرکت کوچک
مثالی از برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در یک کشور و یک شرکت کوچک ارائه دهید.
اولین وجه تمایز برنامه ریزی استراتژیک با برنامه ریزی بلند مدت چیست؟
٥ پاسخ
### مثالهایی از برنامهریزی در یک کشور
**برنامهریزی کوتاهمدت:**
- **کشور:** تخصیص بودجه برای یک دوره مالی یکساله برای تأمین نیازهای فوری مانند بهبود زیرساختهای جادهای یا مدیریت بحرانهای طبیعی.
- **شرکت کوچک:** برنامهریزی برای تبلیغات ویژه تخفیفات فصلی که به مدت یک ماه اجرا میشود.
**برنامهریزی میانمدت:**
- **کشور:** اجرای برنامههای سه تا پنجساله برای توسعه بخشهای اقتصادی، مانند سرمایهگذاری در آموزش فنی و حرفهای جهت افزایش مهارتهای کارگران.
- **شرکت کوچک:** برنامهریزی برای راهاندازی یک خط تولید جدید یا ارتقاء تجهیزات با هدف افزایش ظرفیت تولید در دو سال آینده.
**برنامهریزی بلندمدت:**
- **کشور:** تدوین و اجرای برنامههای توسعه پایدار با چشمانداز ده تا بیستساله، مانند کاهش وابستگی به انرژیهای فسیلی و افزایش تولید انرژیهای تجدیدپذیر.
- **شرکت کوچک:** تعیین چشمانداز پنجتا دهساله برای تبدیل شدن به رهبر بازار در یک حوزه خاص و ایجاد شعبههای جدید در شهرهای مختلف.
### تفاوت برنامهریزی استراتژیک با برنامهریزی بلندمدت
اولین وجه تمایز بین برنامهریزی استراتژیک و برنامهریزی بلندمدت در نحوه نگاه به آینده و ماهیت تصمیمگیریهای آنهاست:
**برنامهریزی استراتژیک:**
- **تمرکز بر جهتگیری:** برنامهریزی استراتژیک به شناسایی و تعیین مسیر کلی سازمان یا کشور در بلندمدت میپردازد و تمرکز آن بر دستیابی به اهداف کلی و بلندمدت است.
- **انعطافپذیری و انطباق:** این نوع برنامهریزی به دلیل شرایط متغیر محیطی و رقابتی نیازمند انعطافپذیری بیشتری است و ممکن است به بازبینی و تنظیمات مجدد نیاز داشته باشد.
- **جهتگیری به اهداف و ارزشها:** برنامهریزی استراتژیک بر مبنای ارزشها و ماموریت کلی سازمان یا کشور شکل میگیرد و به دنبال استفاده بهینه از منابع و توانمندیها برای رسیدن به اهداف استراتژیک است.
**برنامهریزی بلندمدت:**
- **تمرکز بر زمان:** برنامهریزی بلندمدت معمولاً به تخصیص منابع و تعیین فعالیتها برای یک دوره زمانی طولانیتر (مثلاً بیش از پنج سال) میپردازد.
- **ثبات بیشتر:** معمولاً برنامههای بلندمدت کمتر تغییر میکنند و بیشتر به پیشبینی وضعیت آینده و برنامهریزی دقیق برای رسیدن به اهداف خاص میپردازند.
- **جزئیات عملیاتی:** برخلاف برنامهریزی استراتژیک که به تعیین جهتگیری کلی میپردازد، برنامهریزی بلندمدت بیشتر به جزئیات اجرایی و تخصیص منابع در طول زمان توجه دارد.
به طور خلاصه، برنامهریزی استراتژیک بر تعیین جهتگیریهای کلی و اهداف بلندمدت با در نظر گرفتن محیط و شرایط پویا تمرکز دارد، در حالی که برنامهریزی بلندمدت بیشتر به تخصیص منابع و جزئیات اجرایی برای دورههای زمانی طولانیتر میپردازد.
برای کشور:
- **کوتاه مدت**: برنامههای برای حل بحرانهای فوری مثل مدیریت بحرانهای طبیعی یا اقتصادی.
- **میان مدت**: توسعه زیرساختها یا برنامههای آموزشی که ممکنه چند سال طول بکشه.
- **بلند مدت**: تغییرات کلی مثل برنامههای توسعه اقتصادی پایدار یا طرحهای کلی بهبود کیفیت زندگی.
برای یک شرکت کوچک:
- **کوتاه مدت**: تبلیغات برای جذب مشتریان جدید یا بهبود فرآیندهای داخلی.
- **میان مدت**: راهاندازی محصول جدید یا گسترش به بازارهای جدید.
- **بلند مدت**: ایجاد یک برند معتبر یا توسعه پایدار و گسترش در مقیاس وسیع.
در مورد تمایز بین برنامهریزی استراتژیک و بلند مدت، برنامهریزی استراتژیک به طور کلی به تعیین اهداف و مسیرهای کلیدی برای رسیدن به آنها در یک چشمانداز کلی و جامع میپردازه. برنامهریزی بلند مدت بیشتر روی تعیین و پیادهسازی اقداماتی تمرکز داره که ممکنه در بازههای زمانی طولانیتر اجرا بشن، اما استراتژیک بودن، به معنی داشتن یک دیدگاه کلی و هماهنگ با کل سازمان یا کشور هست.
مثالهایی از برنامهریزی در سطوح مختلف
در سطح یک کشور:- کوتاهمدت (کمتر از یک سال): افزایش تولید واکسن در بحران کرونا، کنترل تورم فصلی، برگزاری انتخابات محلی.
- میانمدت (1 تا 5 سال): توسعه زیرساختهای حملونقل، افزایش صادرات غیرنفتی، بهبود رتبه کشور در شاخصهای توسعه انسانی.
- بلندمدت (بیش از 5 سال): تبدیل شدن به قطب فناوری منطقه، دستیابی به خودکفایی در انرژی، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی.
- کوتاهمدت: افزایش فروش در فصل پیک، کاهش هزینههای عملیاتی، معرفی محصول جدید در بازار محلی.
- میانمدت: گسترش بازار به شهرها یا کشورهای جدید، بهبود کیفیت محصولات، ارتقای برند شرکت.
- بلندمدت: تبدیل شدن به رهبر بازار در حوزه فعالیت خود، توسعه خط تولید جدید، ورود به بورس.
اولین وجه تمایز برنامهریزی استراتژیک با برنامهریزی بلندمدت
در نگاه اول ممکن است برنامهریزی استراتژیک و بلندمدت به عنوان مفاهیمی مشابه به نظر برسند، اما تفاوتهای مهمی بین آنها وجود دارد:
- مدتزمان: برنامهریزی بلندمدت به اهدافی با افق زمانی طولانیتر میپردازد، در حالی که برنامهریزی استراتژیک ممکن است شامل اهداف کوتاهمدت و میانمدت نیز باشد.
- سطح جزئیات: برنامهریزی استراتژیک به طور کلی سطح بالاتری از جزئیات و اقدامات مشخص را نسبت به برنامهریزی بلندمدت ارائه میدهد.
- تمرکز: برنامهریزی استراتژیک بیشتر بر روی ایجاد مزیت رقابتی و دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان تمرکز دارد، در حالی که برنامهریزی بلندمدت ممکن است جنبههای مختلفی از سازمان را شامل شود.
به عبارت دیگر، برنامهریزی استراتژیک نقشه راهی برای رسیدن به اهداف بلندمدت سازمان است. این برنامه شامل تعیین چشمانداز، ماموریت، ارزشها، تحلیل محیط، شناسایی فرصتها و تهدیدها، تدوین استراتژیها و تعیین اقدامات لازم برای اجرای استراتژیها است.
برنامهریزی بلندمدت بیشتر به تعیین اهداف کلی و جهتگیری سازمان در آینده میپردازد و ممکن است شامل پیشبینیهای کلی در مورد محیط کسبوکار و صنعت باشد.
در واقع، برنامهریزی بلندمدت زیربنای برنامهریزی استراتژیک است. اهداف بلندمدت سازمان، مبنایی برای تدوین استراتژیها و برنامههای عملیاتی کوتاهمدت و میانمدت قرار میگیرند.
در مجموع، برنامهریزی استراتژیک و بلندمدت هر دو برای موفقیت یک سازمان ضروری هستند. برنامهریزی بلندمدت به سازمان جهت میدهد و برنامهریزی استراتژیک به سازمان کمک میکند تا به آن جهت برسد.
برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در یک کشور و یک شرکت کوچک به شرح زیر است:
**برنامه ریزی کوتاه مدت (کشور):**
* مدت زمان: ۱-۳ سال
* هدف: حل مشکلات فوری اقتصادی، اجتماعی و سیاسی
* مثال: دولت یک کشور در حال توسعه تصمیم میگیرد که در طول ۲ سال آینده، ۱۰۰۰ کیلومتر جاده جدید بسازد تا ارتباطات بین شهرهای مختلف را بهبود بخشد.
**برنامه ریزی میان مدت (کشور):**
* مدت زمان: ۴-۱۰ سال
* هدف: تحقق اهداف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در یک دوره زمانی نسبتاً طولانیتر
* مثال: دولت یک کشور در حال توسعه تصمیم میگیرد که در طول ۷ سال آینده، نظام آموزشی کشور را اصلاح کند و تعداد مدارس و دانشگاهها را افزایش دهد.
**برنامه ریزی بلند مدت (کشور):**
* مدت زمان: بیش از ۱۰ سال
* هدف: تحقق اهداف استراتژیک و توسعهای درازمدت
* مثال: دولت یک کشور در حال توسعه تصمیم میگیرد که در طول ۲۰ سال آینده، به یک کشور توسعهیافته تبدیل شود و اقتصاد کشور را به یک اقتصاد دانشبنیان تبدیل کند.
**برنامه ریزی کوتاه مدت (شرکت کوچک):**
* مدت زمان: ۱-۳ سال
* هدف: افزایش فروش، کاهش هزینهها و بهبود کیفیت محصولات
* مثال: یک شرکت کوچک تولیدکننده لوازم خانگی تصمیم میگیرد که در طول ۲ سال آینده، ۲۰% به فروش خود اضافه کند و ۱۵٪ از هزینههای تولید را کاهش دهد.
**برنامه ریزی میان مدت (شرکت کوچک):**
* مدت زمان: ۴-۱۰ سال
* هدف: گسترش بازار، توسعه محصولات جدید و بهبود سیستم مدیریت
* مثال: یک شرکت کوچک تولیدکننده لوازم خانگی تصمیم میگیرد که در طول ۵ سال آینده، به بازار کشورهای همسایه وارد شود و ۳ محصول جدید به خط تولید خود اضافه کند.
**برنامه ریزی بلند مدت (شرکت کوچک):**
* مدت زمان: بیش از ۱۰ سال
* هدف: تحقق اهداف استراتژیک و توسعهای درازمدت
* مثال: یک شرکت کوچک تولیدکننده لوازم خانگی تصمیم میگیرد که در طول ۱۵ سال آینده، به یک شرکت پیشگام در صنعت لوازم خانگی تبدیل شود و به بازار جهانی وارد شود.
اولین و مهمترین وجه تمایز بین برنامهریزی استراتژیک و برنامهریزی بلندمدت را میتوان در نگرش و رویکرد آنها به آینده دانست:
۱. نگرش به آینده:
برنامهریزی بلندمدت:
- معمولاً آینده را قابل پیشبینی و تداوم گذشته میداند.
- بر اساس روندهای فعلی و پیشبینیهای خطی برنامهریزی میکند.
- فرض میکند که شرایط محیطی نسبتاً ثابت خواهند ماند.
برنامهریزی استراتژیک:
- آینده را غیرقابل پیشبینی و متغیر میداند.
- برای سناریوهای مختلف آماده میشود.
- انعطافپذیری بیشتری در مواجهه با تغییرات محیطی دارد.
- بر ایجاد و حفظ مزیت رقابتی در شرایط متغیر تمرکز دارد.
این تفاوت در نگرش باعث میشود که برنامهریزی استراتژیک بیشتر بر تحلیل محیط، شناسایی فرصتها و تهدیدها، و ایجاد قابلیتهای سازمانی برای پاسخگویی به تغییرات تمرکز کند، در حالی که برنامهریزی بلندمدت بیشتر بر پیشبینی و برنامهریزی بر اساس روندهای موجود تکیه میکند.
همینطور ببینید:
https://abadis.ir/bepors/question/9867/
https://www.metayekja.ir/4434-2/#:~:text=%D8%A8%D9%87%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%20%D9%85%DA%A9%20%DA%A9%D9%88%D9%86%20%D8%AF%D8%B1,%D8%AD%D8%A7%D9%84%20%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1%20%D9%85%D8%AD%DB%8C%D8%B7%20%D8%AA%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D9%82%20%D8%AF%D9%87%D8%AF.
برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در سطح کشور
مثال: کشور ایران- کوتاهمدت (1-2 سال): کنترل تورم، افزایش تولید داخلی، بهبود زیرساختهای حملونقل، افزایش صادرات غیرنفتی، مقابله با کرونا.
- میانمدت (3-5 سال): توسعه صنایع دانشبنیان، جذب سرمایهگذاری خارجی، کاهش وابستگی به نفت، بهبود رتبه ایران در شاخصهای جهانی، توسعه زیرساختهای ارتباطی.
- بلندمدت (5 سال به بالا): تبدیل شدن به یک قدرت منطقهای، دستیابی به اقتصاد دانشبنیان، کاهش شکافهای اجتماعی، بهبود محیط زیست.
برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در سطح یک شرکت کوچک (مثال: یک استارتاپ تولید نرمافزار)
- کوتاهمدت (1-2 سال): جذب مشتریان اولیه، توسعه محصول اولیه، ایجاد تیم فنی، تأمین بودجه اولیه، حضور در رویدادهای استارتاپی.
- میانمدت (3-5 سال): گسترش بازار، توسعه نسخههای جدید محصول، جذب سرمایهگذاری سری A، استخدام نیروهای متخصص، ایجاد دفتر فروش.
- بلندمدت (5 سال به بالا): تبدیل شدن به یک شرکت شناخته شده در صنعت، ورود به بازارهای بینالمللی، ارائه خدمات ابری، توسعه هوش مصنوعی در محصولات.
تفاوت اصلی برنامهریزی استراتژیک و برنامهریزی بلندمدت
اگرچه برنامهریزی استراتژیک و بلندمدت به هم مرتبط هستند، اما تفاوتهای کلیدی دارند:
- مدتزمان: برنامهریزی بلندمدت به آیندهای دورتر نگاه میکند (معمولاً بیش از 5 سال)، در حالی که برنامهریزی استراتژیک ممکن است به دوره زمانی کوتاهتری نیز اشاره کند.
- سطح جزئیات: برنامهریزی استراتژیک معمولاً شامل جزئیات بیشتری در مورد چگونگی دستیابی به اهداف است، در حالی که برنامهریزی بلندمدت بیشتر بر روی چشمانداز کلی تمرکز دارد.
- انعطافپذیری: برنامهریزی استراتژیک معمولاً انعطافپذیرتر است و با توجه به تغییرات محیطی قابل اصلاح است، در حالی که برنامهریزی بلندمدت ممکن است کمتر انعطافپذیر باشد.
- هدف: برنامهریزی استراتژیک به دنبال ایجاد مزیت رقابتی و دستیابی به اهداف بلندمدت سازمان است، در حالی که برنامهریزی بلندمدت بیشتر بر روی تعیین مسیر کلی سازمان تمرکز دارد.
به عبارت ساده، برنامهریزی استراتژیک نقشه راهی برای دستیابی به اهداف بلندمدت است. برنامهریزی بلندمدت به ما میگوید که میخواهیم به کجا برسیم، در حالی که برنامهریزی استراتژیک به ما میگوید که چگونه به آنجا برسیم.
نکته مهم: در دنیای امروز که تغییرات بسیار سریع رخ میدهند، برنامهریزی باید به صورت مداوم مورد بازبینی و بهروزرسانی قرار گیرد تا بتوان با تغییرات محیطی سازگار شد.