ایمان به پروردگار در هنگام نزول عذاب
در سوره میفرمایند ، أفأمنوا أن تأتیهم غاشیة من عذاب الله أو تأتیهم بغتة و هم لایشعرون ،.... و سپس چند آیه بعد میفرمایند ، حتّی اذا استیئس الرسلُ و ظنّوا انّهم قد کذبوا جاءهم نصرنا فنجّی من نشأء، ...... اگر حتی رسولان هم مأیوس شده و گمان میکنند که وعده های خداوند دروغ بود ، چطور یک شخص معمولی میتواند ایمان خود را حفظ کند ؟ یعنی مقام وی بالاتر از رسولان شود ؟ میتواند بشود ؟ در ثانی حتی با داشتن ایمان ، هرکسی را که بخواهد نجات خواهد داد ، پس حتی با داشتن ایمان هم اصلا نمیتوان امیدی داشت که این ایمان من نجات بخش باشد ، آیا باید به چه کسی جز الله پناه برد ؟ یا چه حبل و ریسمانی دیگری هست که نجات بخش باشد ؟
١١ پاسخ
در میخانه گشایید برویم شب و روز
که من از مسجد و مدرسه بیزار شدم ،
آدرس سایت به فهرست مون اضافه کنیم ؟ آخرش هم این فهرست هارو با هم دیگه چک کنیم ببینیم فهرست کی بهتره ؟ فهرست برداشتن از آنچه که از دقت اول بهش رسیده یا گفتگوی درونی فقط از انسان برمیاد ، ولی ذهن چرا از این فهرست برداری خسته نمیشه ؟ چرا همش دنبال تطبیق فهرست خودش با دیگر فهرست هاست ؟ سکوت درون بهترین عمل در ...........فاسمعوا و انستوا
ببخشید که نتونستم به صورت دیدگاه جواب بدم، مجبور شدم به صورت پاسخ جواب بدم چون محدودیت 50 امتیاز داشتم.
جواب سوال اول توی قسمت "در عهد عتیق" توی این لینک:
https://fa.wikishia.net/view/بنیامین
جواب سوال دوم: چون من تخصصی ندارم،اینبار رجوع میدم شما رو به تفسیر نمونه (اگه بار اول خودم جواب دادم به خاطر این بود که باید اول اشتباه شما رو گوشزد میکردم):
https://lib.eshia.ir/27575/9/382
اگه احتیاج به تفسیر نمونه توی موبایل دارین، برنامه های قرآن توی موبایل اکثرا حداقل تفسیر نمونه رو دارن، بعضی ها تفسیر المیزان رو هم دارن، اما پیشنهاد من قرآن کاملا رایگان "هادی" هست که امکاناتش فراوانه و در عین حال کاملا رایگانه، خدا خیرشون بده، اینم لینکش از مایکت و بازار که با حجم داخلی حساب میشه:
https://myket.ir/app/net.firstcause.quran_persian
https://cafebazaar.ir/app/net.firstcause.quran_persian
برای تفسیر کافیه روی هر آیه انگشتتونو نگه دارین تا منوی مورد نظر باز بشه و بعدشم که مشخصه
اگه میخواین یه درک عمیق از عالم ذر، عالم دنیا، عالم برزخ و بعد عالم آخرت داشته باشین و همینطور از خدا و خلاصه همه چیز، طولانیه ولی قول میدم پشیمون نمیشین اینا رو گوش کنین:
مستند صوتی شنود:
https://aminikhaah.ir/مستند-صوتی-شنود/
بعدش این:
شرح کتاب آنسوی مرگ:
https://aminikhaah.ir/شرح-و-بررسی-کتاب-آن-سوی-مرگ/
بعد دیگه اگه خیلی حوصله داشتین این یکی از همه طولانی تره، و دیگه همه چی رو گفته:
شرح کتاب سه دقیقه در قیامت: لینک pdf کتاب هم به صورت رایگان گذاشته شده، کتابش خیلی کوتاهه ولی نکاتش خیلی زیاده، من خودم وقت نکردم این یکی رو کامل گوش بدم، ولی کتابش رو خوندم.
https://aminikhaah.ir/شرح-و-بررسی-کتاب-سه-دقیقه-در-قیامت/
قول میدم بعد شنیدن اینا، انشاالله دیگه هیچ وقت ایمانتون ضعیف نشه(البته اگه یه بار اصول عقاید رو هم بگذرونید که غوغا میشه)، اما یه نکته، هر کدوم این مجموعه صوتا به شدت آدمو زمین گیر میکنه، اما بعدش شیرینه، دیگه به دنیا اونطوری که قبلا نگاه میکردین، نگاه نمیکنین، احتمالا میرین دنبال ادای دیون و حق الناس،و سعی میکنین هیچ کاری رو جز برای رضای خدا انجام ندین. کلا تنظیمات کارخونه ست
التماس دعا، دعا کنین یه سلسله مطالبی هست که باید آماده کنم و توی شبکه های اجتماعی بذارم، اما فعلا وقتشو ندارم، دعا کنین زودتر مشکلاتم حل بشه تا بتونم یه وقتی برای اینکار بذارم. ممنون
در ضمن بزرگوارم خودتون هستین، من کوچیک وارم نیستم، اونیم که باید ببخشه من نیستم.
آن موقعی که برادران یوسف جمع شدند تا یوسف را در چاه اندازند برادر تنی خودش هم بود همراه دیگر برادران یا خیر ؟
لقد کان فی یوسف و اخوته آیات للسائلین ، منظور کدوم آیات هستند ؟
سلام علیکم دوست و برادر بزرگ وارم ،
اشتباه ست دیگه پیش میاد ، شما بزرگواری کن ببخش ما رو ، حق با شماست ، و هو الغفور الودود
داداش عزیز، من می خوام شما برای من آیه ای از قرآن بیارین که این حرف شما رو تایید کنه:
"در ثانی حتی با داشتن ایمان ، هرکسی را که بخواهد نجات خواهد داد ، پس حتی با داشتن ایمان هم اصلا نمیتوان امیدی داشت که این ایمان من نجات بخش باشد"
شما در واقع دارین حرف توی دهن خدا میذارین، خدا گفته هر کسی رو که بخواد نجات میده، خب این درست، ولی کجا گفته اگه ایمان داشته باشین هم امیدی به نجات نیست، یا بیشتر از اون، کجا گفته اکه حتی ایمان هم نداشته باشین، ممکنه نجاتتون بدیم؟
خدا سنت هایی داره و بر اساس اون سنت ها جهان رو اداره میکنه و به جز معجزه، هیچ وقت از این سنتها خارج نمیشه و ابا داره از این که کاری خارج از این سنت ها انجام بده. یکی از این سنت ها هم نجات یافتن کسیه که تا آخر عمر به خدا ایمان داشته، و جای جای قرآن از جایگاه ایمان آورندگان به خدا تعریف کرده، از اونجایی که خدا از این سنت ها خارج نمیشه، منظور این آیه اینه که خدا بر اساس ایمان هر شخص تعیین میکنه که کی نجات پیدا میکنه کی نمیکنه.
در مورد "اذا استیئس الرسلُ" هم که باز هم شما حرف توی دهن خدا گذاشتین:
"اگر حتی رسولان هم مأیوس شده و گمان میکنند که وعده های خداوند دروغ بود"
شما از کجا فهمیدین که منظور خدا توی این آیه مایوس شدن رسولان از خدا بوده و در واقع مایوس شدن رسولان از مردم نبوده؟ و از کجا فهمیدین که مرجع ضمیر اونایی که فک کردن دروغ بوده، رسولان بوده و مردم نبوده؟اینجاست که یکی میره کلی زحمت میکشه و درس میخونه که بشه مفسر قرآن و یکی مثل شما نیاز دارین که مراجعه کنین به تفاسیر اون آقایان تا منظور این آیات رو بفهمین، تفسیری هم که روون و قابل فهمه برای شما، تفسیر نمونه هست.
بقیه سوالاتونم که چون بر اساس گمان های اشتباه پایه ریزی شدن هم که خودتون میتونین جواب خودتونو بدین
در مورد اینکه آیا ما میتونیم از رسولان پیشی بگیریم یا نه، پیشنهاد میکنم که یکم در مورد عالم ذر تحقیق کنین، امکانش وجود نداره چون تک تکمون توی اون عالم به کرات امتحان شدیم و بر اساس اون امتحانات جایگاهمون تعیین شده، و اگر به این دنیای زود گذر و بی بخار اومدیم صرفا به خاطر فرصت دوباره و به تبع اون امتحان دوباره هست. به خاطر همین عالم ذر هست که خدا همیشه از فعل های گذشته استفاده میکنه و مثلا میگه کافر بودند، درسته که امکان داره توی عالم ذر کافر باشیم و توی این عالم نباشیم، اما امکانش بسیار بسیار بسیار ضعیفه، چرا که توی عالم ذر هیچ جنسیتی وجود نداره، و به هیچ چیزی وابسته نیستیم، توی جهانی که کسی به چیزی وابسته نیست، امتحان رو قبول میشیم یا توی جهانی که هزارتا وابستگی پیدا میکنیم؟
در مورد اینکه بعد خدا به کی پناه بریم که خود خدا توی همون آیه گفته که ما نجات دادیم، پس شما هم اگه میخوای نجات پیدا کنی، از خودش بخواه، البته واسطه قرار دادن پیامبران و ائمه و اولیای خدا چیزی رو نفی نمیکنه، اسمش روشه، واسطه قرار دادن یا متوسل شدن به اونها و از خدا خواستن.
موفق باشین، برای منم دعا کنین
سلام توی کتابخونه وایستادم( ، اصلا فیزیک هم سررشته ندارم) .می بینم نوشته فیزیک هالیدی،خب هالیدی هم که یعنی "تعطیلات"پس بزن بریم! ای بابا چرا سر در نمی آرم!!! بنظرتون باید چکار کنم؟
توی کتابخونه وایستادم میبینم نوشته"شفا" من سررشته ای از پزشکی ندارم ولی خب دیگه دارو گیاهی ها رو کی کم و بیش میشناسم .باز میکنم میبینم اصلا سر در نمیآرم که هیچ ، اصلا راجع به پزشکی نیست(کتاب شفاء، مشتمل بر فنون طبیعیات، منطق، الهیات و ریاضیات است؛ به این صورت که مباحث هر علمی به فنونی، و مباحث هر فنی به مقالاتی، و مباحث هر مقالهای به فصولی تقسیم شده و در هر فصل، مسائل، با حوصله و تفصیلی که شایستهٔ آثار علمی است، بدون تکرار و اطناب، مورد بررسی قرار گرفته است.)بنظرتون باید چکار کنم؟
من دانشجوی رشته تاریخم. توی کتابخونه وایستادم،دارم دنبال یک کتاب تاریخی خوب میگردم. میگن تاریخ بیهقی خیلی قشنگه. باز میکنم میبینم پر از کلمات سخته و... بنظرتون چکار کنم؟
و هزارتا دیگه ازین دست. با کمال احترام قصدم فقط روشن سازی عرایضم قبلیم بود.
در پاسخ به فرمایش حضرتعالی مبنی بر اینکه اگر کسی اطلاعی نداشته باشد و با باز کردن قرآن و سوره مریم بخواهد فهم مطلب کند چکار باید بکند؟همانگونه که چندین بار عرض کردم بنده در حد فهم خود عرض میکنم که قطعا نمی توان بدون داشتن علم پایه از هیچ علمی سردرآورد. مثلا بدون دانستن پایه های علم شیمی و ساختار اتم و ...چگونه می توان بناگهان تصمیم گرفت که مدل اتمی تامسون و دلایل شکست او را با کیک کشمشی (مدل اتمی)بوهر مقایسه کرد.یا باید اطلاعات را از پایه آموخت یا از متخصصی کمک گرفت.همین مساله در مورد قرآن هم صادق است یا باید پایه کار و فهم قرآن را آموخت یا از متخصصین(اهل البته)کمک گرفت. چرا که قرآن ظاهری دارد و باطنی). ظاهر قرآن، همان معانی و مفاهیمی است که برای عالمان به علوم ظاهر قابل دسترس است؛ اما باطن قرآن، اسرار نهانی است که خداوند، ارباب حقایق را بدانها آگاه میسازد. ظاهر قرآن، تلاوت آن، و باطن قرآن، فهم و درک آن است (سیوطی، الأتقان، ج 2، ص )236
قرآن یعنی خواندنی ، شما توی کل کتاب خونه به دانشگاه آکسفورد ایستادی ، بین اون همه کتب فلسفی عالی ، یه کتاب میبینی به اسم خواندنی ، معلوم نیست گوینده چطور موجودی بوده و آنچه گفته معانی و مفهوم اعیان بیرونی ست که خودش یریکم آیاته و ینزّل لکم من السماء رزقا ، بفرمایید شام . . . . . . . . . . . . . و ما یتذکر الّا . . . . . . . . . . هو الله الخالق الباری المصور . . . . . . . . . . له الاسماء الحسنی ، الله لا اله الا هو الحیّ . . . . . . . . و ما فی یمینک . . . . . . . هی عصایی اتوکل علیها و احش به الی غنمی . . . . . . . . . . شب بخیر
شايد مراد از كتاب آسمانی در سوره مریم، تورات باشد. زيرا كتاب ديگرى كه بر حضرت يحيی نازل شده باشد ویا ...، شناخته شده نيست.
سپاسگزارم از پاسخ دوستان به سوال این حقیر ، ولی اگر شخصی که اطلاع چندان زیادی از شأن نزول و آنچه که برای تفسیر یک آیه از قرآن نیاز است ، آمده و قرآن را برداشته و در حال خواندن است تا فقط متوجه شود این کتاب و مطالبش در چه حدی است ، و درست همین آیات آخر سوره یوسف را شروع به خواندن میکند ، وقتی میخواند ، آیا ایمن شدند از عذاب الهی که ناگهان وارد شود و تازه آنوقت ایمان بیاورند و آن ایمان که هیچ ، چه هر کسی هم ایمان قبلی داشته باشد ، ما به هر کسی که بخواهیم نصرت عطا میکنیم ، ایمان کسی برای ما ملاک نیست ، هر کسی را بخواهیم نجات میدهیم ، به نظر شما کسی که ایمان قوی یعنی یقین داشته باشد چه خواهد کردیا چه خواهد گفت ؟
برای تدبر بهتر در آیات باید شان نزول آن نیز مد نظر ما باشد. و تفاسیر مختلف و مورد اعتماد بررسی شود. برداشت بخشی از آیه و سوره و ... و تفسیر آن می تواند خطرناک باشد.مثلا بگوییم در قرآن آمده :وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ پس یهود بر حق است! در حالیکه کاملتر آن اینست کهوَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَىٰ عَلَىٰ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَىٰ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَىٰ شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ ۗ كَذَٰلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ ۚ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ. دیگر اینکه من متوجه تفسیر شما از آیات مورد نظر نیستم.(هرچند که صراحتا می گویم بنده هیچگونه تخصصی در این امر ندارم و با دانش -بدون شکست نفسی - کمم به مساله نگاه میکنم.حال به تفسیر قابل اعتنا تری نگاه کنیم:
تدبر و فهم سوره يوسف: پرسشها و نكات تفسيري سوره يوسف
پرسش: گوينده جمله معروف وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ كيست؟ يوسف يا زليخا
در ايات 52 و 53 بين مفسرين و مترجمين اختلاف نظراست كه ايا نقل قول زليخاست يا يوسف.
ظاهر ايات نشان دهنده آن است كه ادامه گفتار زليخاست.اما بسياري از مفسران،آنرا مربوط به يوسف دانسته اند.
قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِيزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۵۱﴾
انصاریان: همسر عزیز گفت: اکنون حق [پس از پنهان ماندنش] به خوبی آشکار شد، من [بودم که] از او درخواست کام جویی کردم، یقیناً یوسف از راستگویان است.
ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ ﴿۵۲﴾
انصاریان: [من به پاکی او و گناه خود اعتراف کردم] و این اعتراف برای این است که یوسف بداند من در غیاب او به وی خیانت نورزیدم و اینکه خدا نیرنگ خیانت کاران را به نتیجه نمی رساند.
خرمشاهی: [يوسف] گفت چنين بود تا او [عزيز] بداند كه من در نهان به او خيانت نكردهام، و اينكه خداوند نيرنگ خيانتكاران را به جايى نمىرساند
وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۳﴾
انصاریان: من خود را از گناه تبرئه نمی کنم؛ زیرا نفس طغیان گر، بسیار به بدی فرمان می دهد مگر زمانی که پروردگارم رحم کند؛ زیرا پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.
خرمشاهی: و من خود را مبرا نمى شمارم، چرا كه نفس [آدمى] بدفرماست، مگر آنكه پروردگارم رحمت آورد، كه پروردگار من آمرزگار مهربان است
یا (مردم کافر) ایمن از آنند که عذابی از (قهر) خدا بر آنها احاطه کند یا آنکه ساعت مرگ و قیامتشان ناگهان فرا رسد که در آن حال غافل باشند؟عد از آن براى تسلیه خاطر رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم حال انبیا را با قوم و امت خود اخبار فرماید که ما تأخیر انداختیم عقاب را از امم سابقه که تکذیب کردند پیغمبران را چنانچه عقاب مکذبان امت تو را نیز تأخیر ساختیم:
حَتَّى إِذَا اسْتَیْأَسَ الرُّسُلُ: تا اینکه رسید به حدى که ناامید شدند پیغمبران از ایمان قوم به اخبار الهى. وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ قَدْ کُذِبُوا: و یقین کردند پیغمبران اینکه تکذیب گردیده شدند، یعنى دانستند که قوم مبالغه نمودند در تکذیب به حدى که احدى از آنان اصلاح نپذیرند و ایمان قبول نکنند. «1»
«1» این معنى بنابر آنست که لفظ «کذبوا» را با تشدید «ذال» قرائت کنیم.
قرائت ثانى «کذبوا» تخفیف و مجهول، یعنى: و گمان کردند قوم اینکه پیغمبران دروغ گفته شدند یعنى وعده الهى به فتح و ظفر و نصرت نعوذ باللّه دروغى بود. سوق آیه شریفه شد و لکن قرائت ائمه هدى مخفف نقل شده، چنانچه در تفسیر ابو الفتوح رازى (قدس الله سره) «1» از حضرت امیر المؤمنین و حضرت سجاد و حضرت باقر و حضرت صادق علیهم السّلام و جملهاى از مفسرین تخفیف را نقل نموده و فرمایش حضرت رضا علیه السّلام در جواب مأمون فرمود: «حتّى اذا استیأس الرّسل من قومهم و ظنّ قومهم انّ الرّسل قد کذّبوا» ممکن است که چون در ذهن مأمون چنین بود که رسل گمان کردند دروغ گفته شدند در وعده نصرت، و این قسمت شایسته شأن انبیا نیست، لذا حضرت در مقام ردع او فرمود: قوم گمان کردند که وعده انبیا دروغ بود.
قرائت سوم- «کذّبوا» تخفیف و معلوم یعنى قوم گمان کردند که انبیا دروغ گویند. نزد بعضى یقین کردند انبیا که قوم بتحقیق دروغ و افترا نمودند بر خداى تعالى.
خلاصه چون انبیاء مأیوس شدند از ایمان قوم، و قوم گمان کردند وعده نصرت دروغ است. جاءَهُمْ نَصْرُنا: آمد پیغمبران را نصرت و فتح و ظفر ما به نزول عذاب بر کفار. فَنُجِّیَ مَنْ نَشاءُ: پس رها شدند و خلاص گردیدند از عذاب، آنان که ما خواستیم و مستحق نجات بودند به سبب تصدیق و ایمان، و ما بقى هلاک شدند. وَ لا یُرَدُّ بَأْسُنا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ: و هیچکس نتواند رد نماید و بازگرداند عذاب ما را از گروه کافران و مخالفان و منهمکین در عصیان و طغیان، زیرا احدى را با سطوت قهر قهارى، تقابل و توانائى نیست.
در مورد پرسش شما دوست عزیز بدون در نظر گرفتن مصداق (با دید من):باور قلبی فرد ربطی به پیامبر بودن یا نبودن فرد ندارد.
عقل پاسخ درست برای پرسش شماست.
برای همینه که تنها یک ساعت تفکر بالاتر از ۷۰ سال عبادت به حساب میاد.
ضمن اینکه در حدیث نبوی داریم که از عقل به عنوان رسول درونی هر فرد یاد کرده اند.
انسان عاقل نه تنها ذهنش رو با چیزهای به دردنخور پر نمیکنه بلکه میره دنبال پیدا کردن راه درست.
حالا تعریف راه درست متفاوته برای هر کسی.
یکی میره دنبال تحصیل، یکی پول، یکی خدا ، یکی قدرت جسمانی، یکی قدرت اجتماعی و ....
برای همینه که در اسلام فقط در فروع دین ما مجاز به تقلید هستیم و باید اصول دین رو با عقل خودمون درک کرده و بپذیریم.
کتاب وحی ، کامل شدن عقل بدون وحی . . . . . هیهات ، آگاهی به نظر شما چیست ؟ ماهیت آنچه که ما آن بیرون میبینیم و رویدادهایی که شاهد آنیم ولی سر در نمی آوریم ، یعنی هنوز عقل به اون مرحله نرسیده که از وحی بهره ببره ،
خود کلمه قرآن یعنی چه ؟