این بیت از اشعار مولانا را معنی کرده و مفهوم آنرا بیان نمایید
٣ پاسخ
**معنی بیت:**
"یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست" به این معناست که شاعر خود را به یوسف کنعان تشبیه میکند و میگوید که چهرهاش مانند ماه زیبا و درخشان است.
"هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست" به این معناست که هیچکس از آفتاب (که نماد روشنی و حقیقت است) و گواهان (شاهدان) نمیخواهد که زیبایی و حقیقت او را تأیید کنند. این جمله به نوعی به خودبسندگی و عدم نیاز به تأیید دیگران اشاره دارد.
**مفهوم بیت:**
این بیت به زیبایی و جذابیت درونی و بیرونی اشاره دارد و نشان میدهد که فردی که دارای زیبایی واقعی است، نیازی به تأیید دیگران ندارد. مولانا با استفاده از تشبیه به یوسف کنعان، به اهمیت زیبایی روح و حقیقت درونی اشاره میکند و به ما یادآوری میکند که زیبایی واقعی از درون انسان نشأت میگیرد و نیازی به تأیید از سوی دیگران ندارد.
به طور کلی، این بیت به مفهوم خودشناسی و اعتماد به نفس اشاره دارد و نشان میدهد که زیبایی و حقیقت درونی انسانها باید به خودی خود شناخته شود و نیازی به تأیید از سوی دیگران نیست.
یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست
هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست
سرو بلندم تو را راست نشانی دهم
راستتر از سروقد نیست نشانی راست
هست گواه قمر چستی و خوبی و فر
شعشعه اختران خط و گواه سماست
زمانی که سالک به رویت نور جان در دل می رسد که به آن قمر ، مه ، بت ، صنم ، نگار ، دلبر ، یار ، گل و .... می گویند در حقیقت در حال مشاهده خود در آینه دل می باشد .
- به خدا جمال خود را چو در آینه بینی
بت خویش هم تو باشی به کسی نظر نداری
- بعد از روی من و آینه وصف جمال
که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند
یعنی حقیقت من که همان نور جان یا آگاه بودن است را در آینه دل دیدم.
اینجاست که عاشق و معشوق یکی هستند و تنها نفس یا منِ مشاهده گر باقی مانده که باید از قلاب بیفتد تا جذب شدن در نور و ورود به جاناها اتفاق بیفتد .
- میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست
تو خود حجابی خودی حافظ از میان برخیز
فهم درست شعر :
حضرت زمانی که در مراقبه به رویت نور رسیده اند ، آن نور زیبا و درخشانِ جان را به یوسف تشبیه کرده اند و فرمده اند : روی چو ماه م گواست . یعنی رویت خود بر پرده دل . این نور دقیقا همچویک ماه کامل است و سفید است . ( در اکثر سالکان و به نسبت جلای آینه دل ).
حضرت حافظ می فرماید :
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد
بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد
یعنی نور حضرت حافظ ، رنگ قرمز یاقوتی با حاشیه بنفش بوده .
سرو روان یا سرو سهی ، یکی دیگر از القاب نور یا مشاهده گر هست . یک آگاه بودن مقاوم و قوی در برابر باد و طوفان افکار در دل .
حضرت از چستی و خوبی و فر ، نور می گویند .
یعنی به رویت یک نور پایدار و ثابت رسیده اند . حالا احتمال جذب شدن در نور یا ذات خود ، بسیار بالاست .
این مراحل شوق و ذوق در گفتن تجربیات مراحل عمیق مشاهده گری ، در اشعار مولانا بسیار هست و حتی در مراحل جذب نور که با کدواژه جانا ، آفتاب ، گلشن ، گلزار ، شکرستان ، رود و ... آورده شده . و شاه نعمت الله .
اما برعکس این غولهای طریقت ، در اشعار حافظ ، سعدی ، عراقی ، دهلوی ، خواجو کرمانی و ... دیگر دائما از خواهش و هجران و شور بختی سالک برای جذب به نور است .
باشد تا جاناها را تجربه کنید
آفتاب آمد دلیل آفتاب
درود برشما