پرسش خود را بپرسید

این بیت از اشعار مولانا را معنی کرده و مفهوم آنرا بیان نمایید

تاریخ
٩ ماه پیش
بازدید
٣٣٧

یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست
هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست

١٦,٢٢٤
طلایی
٣
نقره‌ای
٣٣١
برنزی
٨٨٩

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

**معنی بیت:**
"یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست" به این معناست که شاعر خود را به یوسف کنعان تشبیه می‌کند و می‌گوید که چهره‌اش مانند ماه زیبا و درخشان است.

"هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست" به این معناست که هیچ‌کس از آفتاب (که نماد روشنی و حقیقت است) و گواهان (شاهدان) نمی‌خواهد که زیبایی و حقیقت او را تأیید کنند. این جمله به نوعی به خودبسندگی و عدم نیاز به تأیید دیگران اشاره دارد.

**مفهوم بیت:**
این بیت به زیبایی و جذابیت درونی و بیرونی اشاره دارد و نشان می‌دهد که فردی که دارای زیبایی واقعی است، نیازی به تأیید دیگران ندارد. مولانا با استفاده از تشبیه به یوسف کنعان، به اهمیت زیبایی روح و حقیقت درونی اشاره می‌کند و به ما یادآوری می‌کند که زیبایی واقعی از درون انسان نشأت می‌گیرد و نیازی به تأیید از سوی دیگران ندارد.

به طور کلی، این بیت به مفهوم خودشناسی و اعتماد به نفس اشاره دارد و نشان می‌دهد که زیبایی و حقیقت درونی انسان‌ها باید به خودی خود شناخته شود و نیازی به تأیید از سوی دیگران نیست.

١١,٨٧٧
طلایی
٥
نقره‌ای
١٨٠
برنزی
١٠٠
تاریخ
٩ ماه پیش

یوسف کنعانیم روی چو ماهم گواست

هیچ کس از آفتاب خط و گواهان نخواست

سرو بلندم تو را راست نشانی دهم

راستتر از سروقد نیست نشانی راست

هست گواه قمر چستی و خوبی و فر

شعشعه اختران خط و گواه سماست

زمانی که سالک به رویت نور جان در دل می رسد که به آن قمر ، مه ، بت ، صنم ، نگار ، دلبر ، یار ، گل و .... می گویند در حقیقت در حال  مشاهده   خود در آینه دل می باشد . 

- به خدا جمال خود را چو در آینه بینی

بت  خویش هم تو باشی به کسی نظر نداری

- بعد از روی من و آینه وصف جمال

که در آنجا خبر از جلوه ذاتم دادند

یعنی حقیقت من که همان نور جان یا آگاه بودن است را در آینه دل دیدم.

 اینجاست که عاشق و معشوق یکی هستند و تنها نفس یا منِ مشاهده گر باقی مانده که باید از قلاب بیفتد تا جذب شدن در نور و ورود به جاناها اتفاق بیفتد . 

- میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست

تو خود حجابی خودی حافظ از میان برخیز

فهم درست شعر : 

حضرت زمانی  که در مراقبه به رویت نور رسیده اند ، آن نور زیبا و درخشانِ جان را به یوسف تشبیه کرده اند   و فرمده اند : روی چو ماه م گواست . یعنی رویت خود بر پرده دل . این نور دقیقا همچویک ماه کامل است و سفید است . ( در اکثر سالکان و به نسبت جلای آینه دل ). 

حضرت حافظ می فرماید : 

بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد 

بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد

یعنی نور حضرت حافظ ، رنگ قرمز یاقوتی با حاشیه بنفش بوده . 

سرو  روان یا سرو سهی ، یکی دیگر از القاب نور یا مشاهده گر هست . یک آگاه بودن مقاوم و قوی در برابر باد و طوفان افکار در دل . 

حضرت از چستی و خوبی و فر ، نور می گویند .

یعنی به رویت یک نور پایدار و ثابت رسیده اند . حالا احتمال جذب شدن در نور یا ذات خود ، بسیار بالاست . 

این مراحل شوق و ذوق در گفتن تجربیات مراحل عمیق مشاهده گری ، در اشعار مولانا بسیار هست   و حتی در مراحل جذب نور که با کدواژه جانا ، آفتاب ، گلشن ، گلزار ، شکرستان ، رود و ... آورده شده . و شاه نعمت الله . 

اما برعکس این غولهای طریقت ، در اشعار حافظ ، سعدی ، عراقی ، دهلوی ، خواجو کرمانی و ... دیگر دائما از خواهش و هجران و شور بختی سالک برای جذب به نور است .

باشد تا جاناها را تجربه کنید  

٥,٤٦٢
طلایی
٢
نقره‌ای
٤٥
برنزی
٤٠
تاریخ
٤ روز پیش

درود برشما

آفتاب آمد دلیل آفتاب

٣١٤
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
٢
تاریخ
٩ ماه پیش

پاسخ شما