در شبهای محرم چی دیدی؟

متاسفانه فلسفه وجودی کربلا و تاسوعا و عاشورا و اربعین از بین رفته است.اگر دلمان را به همین چند مورد بزرگوارو  چند نفری که هنوز پیچ و خم زندگی امروزی آلوده شان نکرده دلخوش نکنیم  و کلی تر به قضیه ورورد کنیم می بینیم که محرم و صفر یعنی صف نذری و غذاهای نیم خورده. در همین ایام خانمی را دیدم که به ظاهرش نمی خورد خیلی پایبند به پیام عاشورا باشد. پلاستیکی دور مچش پیچیده بود با ظرف غذای یکبار مصرف با خورشتی ،عدس پلویی و ... کاسه ای شله زرد را نوش جان میکرد و در صف  همبرگر برگر نذری ایستاده بود!خدا ر شاکرم که ظاهر و لباسش به  کسانی که محتاج غذای نذری  باشد شبیه  نبود و صد افسوس  که حرص خوردن نذری را داشت.

بلندگوها خود قصه پردرد دیگری است. هر بلندگویی  ساز خود را می زند آنهم با فاصله چند متری از دیگری. موکبی آهنگی پخش می کرد به عربی و به سلیقه بنده بیشتر مناسب مولودی تا عزا.دختربچه دهساله ای با مادرش  راه می رفت ناگهان به ضرب آهنگ  رقص گرفت! و مادرش دعوایش کرد. و لب باغچه ها، روی سطلهای زباله ، گوشه پیاده رو هاو...پر بود از ظروف نیم خورده و گاه دست نخورده. 

چند سالی بود که عده ای به قصد فرهنگ سازی از مردم می خواستند ظرفهای مصرف شده را روی زمین نریزند تا کمر کسی برای برداشتنش خم نشود. بزرگواری به استناد فرمایش یک کارگر زحمتکش شهرداری که می گفت هرچه دوست دارید بریزید ما به عشق امام حسین جمع می کنیم به این فرهنگ سازی یک تنه حمله کرد!به چشم دیدم که دوستی ظرف 3لیتری را از شربت انباشته بود و به سرعت در حال رفتن بود!  موکبی با برشهای هندوانه پذیرایی می کرد و زمین پر بود از پوست و دانه و قطعات هندوانه !اغلب موکبها ترافیک بزرگی راه انداخته بودند.  گفته می شود که مداحانی هستند که به ازای هر شب مداحی دستمزدهای نجومی طلب می کنند و شروط ضمن العقد زیادی هم دارند اله اعلم!

در شب  احیا و مراسم قرآن بسرحتا ، صفی حداقل 1000نفری نزدیک حرم حضرت رضا بپا بود و ظاهرا با ساندویچ پذیرایی می شد!از خودم پرسیدم واقعا اگر الان امام حسین  یا هر بزرگ دیگری از ائمه و ...بصورت جسمی در میان ما حاضر شودچه نظری راجع به عزاداریهای ما خواهدداشت؟

والا تو خونه بودم  هیچی ندیدم