پرسش خود را بپرسید
ترجمه و معادل فارسی اصطلاح" next to nothing"
٥ ماه پیش
٦٤
ترجمه و معادل فارسی اصطلاح
" next to nothing"
٣,٠٨٤
٠
٠
١٠١
١ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
ترجمه لغوی : جفتِ هیچ، نزدیک به هیچ
معادل فارسی: تقریباً هیچ ، بسیار بسیار کم
I've had next to nothing in my pocket تقریبا هیچ پولی نداشتم
مشابهش هم داریم مثلن Next to impossible فلان کار برام تقریبا غیر ممکن بود. یا مثلن next to no time با قطار سریع السیر تقریبا بدون صرف زمان رسیدم فلان جا
Next اینجا به معنی (برو بعدی) نیست، به معنی جفتِ و نزدیکِ یه چیزی بودن هست. برای مثال Go sit next to that person برو نزدیک به/جفتِ فلانی بشین. مشابه Almost میمونه.
ولی نکست رو ممکنه اینطوری هم ببینین first of all we have to do this. next we need to find this اینجا نکست اول اومده و حالت اینو داره که در مرحله ی بعدی به فلان چیز احتیاج داریم.مشابه Then میمونه.
١,٩٧٥
٢
٥٩
٨
٥ ماه پیش