پرسش خود را بپرسید
معنی و معادل فارسی " all in good time"
١ سال پیش
٢٧٨
معنی و معادل فارسی
" all in good time"
٤,٣٨٨
١
٣
٢٠٩
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
used to tell someone to be patient because the thing they are eager for will happen when the time is right:
بعضی وقتا توی بعضی موقعیتها میگیم همه چی توی وقت خودش
رها کن هر چیزی توی وقت درست خودش اتفاق بیوفته
٥,٢١٤
٠
٢٢
١٩
١ سال پیش
این اصطلاح به کسی گفته می شود که برای انجام چیزی عجله دارد و از او خواسته می شود صبر پیشه کند تا کار مورد نظرش در زمان مناسب اتفاق بیفتد.
معنی:سر فرصت/به وقتش/در زمان مناسب
١٢,٢٦٧
٩
١٨٤
٧٠
١ سال پیش