پرسش خود را بپرسید
معنی و معادل فارسی " all in good time"
١١ ماه پیش
١٩٥
معنی و معادل فارسی
" all in good time"
٤,٣٧٠
١
١
١٩٩
٢ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
used to tell someone to be patient because the thing they are eager for will happen when the time is right:
بعضی وقتا توی بعضی موقعیتها میگیم همه چی توی وقت خودش
رها کن هر چیزی توی وقت درست خودش اتفاق بیوفته
٤,١٥٦
٠
٢٢
١٧
١١ ماه پیش
این اصطلاح به کسی گفته می شود که برای انجام چیزی عجله دارد و از او خواسته می شود صبر پیشه کند تا کار مورد نظرش در زمان مناسب اتفاق بیفتد.
معنی:سر فرصت/به وقتش/در زمان مناسب
١٢,١٤٧
٩
١٨٤
٦٨
١١ ماه پیش