پرسش خود را بپرسید

معنی و معادل فارسی " all in good time"

تاریخ
٦ ماه پیش
بازدید
١٢٥

معنی و معادل فارسی

 " all in good time" 

٣,٨٧٢
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
١٧٢

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

used to tell someone to be patient because the thing they are eager for will happen when the time is right:

بعضی وقتا توی بعضی موقعیتها میگیم  همه چی توی وقت خودش

رها کن هر چیزی توی وقت درست خودش اتفاق بیوفته

٢,٥٨١
طلایی
٠
نقره‌ای
٢٠
برنزی
١٣
تاریخ
٦ ماه پیش

این اصطلاح ‌به  کسی گفته می شود که برای‌‌ انجام چیزی عجله دارد  و از او خواسته می شود صبر پیشه کند  تا کار مورد نظرش در زمان مناسب اتفاق بیفتد.

معنی:سر فرصت/‌به وقتش/در زمان مناسب 

١١,٧٢٧
طلایی
٩
نقره‌ای
١٨٣
برنزی
٦٨
تاریخ
٦ ماه پیش

پاسخ شما