فسنجان / خورش فسنجان !
چم واژه فسنجان ( فسوجن) چیست ؟
این واژه در گیلان چم ویژه ایی دارد ؟
ریشه آن چیست؟
٩ پاسخ
واژه "فسنجان" (یا "فسوجن") یکی از خورشهای معروف و محبوب ایرانی است. این خورش عمدتاً از مغز گردو، رب انار و گوشت (مرغ یا گوشت قرمز) تهیه میشود و به عنوان یکی از غذاهای سنتی ایرانی شناخته میشود.
### ریشه واژه فسنجان
واژه "فسنجان" از دو بخش تشکیل شده است: "فس" و "نجان". "فس" یا "فوس" به معنای آسیاب و خرد کردن است و "نجان" به معنای آماده کردن یا درست کردن. در کل، این واژه به معنای آماده کردن یا پختن چیزی که آسیاب شده است میباشد که به مواد اولیه خورش فسنجان (مغز گردو) اشاره دارد که باید خرد و آسیاب شود.
### چم ویژه در گیلان
در گیلان، فسنجان یکی از غذاهای محلی و محبوب است و ممکن است در تهیه آن تفاوتهای محلی وجود داشته باشد. به عنوان مثال، در برخی مناطق گیلان، ممکن است از ماهی به جای مرغ یا گوشت قرمز در تهیه فسنجان استفاده شود. همچنین، میزان و نوع مواد استفاده شده مانند رب انار ممکن است تغییر کند و باعث شود طعم و مزه این خورش در مناطق مختلف کمی متفاوت باشد.
### ریشه و تاریخچه
فسنجان به عنوان یکی از غذاهای کهن ایرانی تاریخچهای بلند دارد و در مناطق مختلف ایران به روشهای متفاوتی پخته میشود. این غذا در طول تاریخ تغییرات زیادی کرده و در هر منطقه با توجه به ذائقه محلی و مواد در دسترس، به شکلی منحصر به فرد تهیه میشود. به همین دلیل، فسنجان یکی از غذاهایی است که نمایانگر تنوع و غنای فرهنگ غذایی ایران است.
در کل، فسنجان نمادی از تنوع و غنای فرهنگ غذایی ایران است و در هر منطقه با توجه به ذائقه محلی و مواد اولیه در دسترس، به شکل منحصر به فردی تهیه میشود.
در اختصار و تبدیل کلمات اعجاب و زیبایی خاصی نهفته است که تا در تلاش برای رمز گشایی واژه ها نباشید لذت کشف را درک شاید نکنید.
فسنجان. افسانهٔ جان=فسانه گان
فسنجان » سنج صدای و آوای کوفتن چیزی» برای تهیهٔ آن خورش بایست کوفتن آغازید و صدای کوفتن گردو و ناردانه و مخلفات آن آواز سنج از آن مطبخ برآرد.
اسم فسنجون از کلمه پسنجیدن یا پسندیدن گرفته شده که یعنی دوست داشتن و پسند کردن. چون طعم این غذا برای خیلیها دوستداشتنیه. البته بعضیها هم میگن شاید از کلمه پسنگ (پَسَنگ) اومده باشه که یه جور سس انار بوده.
این غذا در شهرهای مختلف ایران، اسمهای دیگهای هم داره. در بعضی مناطق گ ممکنه اسمهای محلی داشته باشه، مثل خورشت گردو، خورشت انار، یا حتی فسنی و فسمون.
فسنجون رو معمولاً با برنج میخورن و برای درست کردنش، گوشت رو با پیاز سرخ میکنن، بعد گردوی آسیاب شده، رب انار، و ادویهها رو بهش اضافه میکنن و میذارن با حرارت کم بپزه تا جا بیفته. بعضیها هم ممکنه مرغ، اردک، یا حتی ماهی رو به جای گوشت قرمز استفاده کنن.
خلاصه اینکه فسنجون یکی از غذاهای لذیذ و پرطرفدار ایرانیه که با ترکیب گردو، رب انار و گوشت، طعم منحصر به فردی پیدا میکنه.
به نگر شما کدام درست تر است؟
(((1)))
فسوجن
فس به چم آسیاب شده و ساییده شده
جن به چم پخته شده
فسنجان
فسن به چم آسیاب شده و ساییده شده
جان به چم پخته شده
**آسیاب و ساییده شده و پخته شده **
(((2)))
فسن. [ ف َ س َ ] ( اِ ) مخفف فسان است و آن سنگی باشدکه کارد و شمشیر را بدان تیز کنند.
فسنجان
فسن به چم سنگ
جان به چم خورش
***سنگه خورش نام دیگر اناربیج ***
فسنجان یک غذای سنتی ایرانی است که به ویژه در استان گیلان و مناطق شمالی ایران رایج است. این واژه در گیلان دارای معنی و کاربرد خاصی است:
1. ریشه واژه فسنجان:
- احتمالاً از ترکیب دو واژه فس (به معنی گردو) و نجان (به معنی پخته شده) تشکیل شده است. یعنی غذایی که با گردو پخته میشود.
- برخی نیز ریشه آن را به واژه فسوجن در گیلانی مرتبط میدانند که به معنی "فس" (گردو) و "وجن" (پخته شده) است.
2. معنی و کاربرد واژه در گیلان:
- در گیلان، فسنجان به معنی هر غذایی است که با گردو پخته شده باشد. این واژه به طور کلی برای انواع غذاهای گردویی به کار میرود.
- فسنجان در گیلان نه تنها به غذای مشهور فسنجان (با مرغ یا گوشت) اطلاق میشود، بلکه به سایر غذاهای گردویی مانند خورش گردو، آش گردو و حتی شیرینیهای گردویی نیز گفته میشود.
بنابراین، فسنجان در گیلان یک واژه کاربردی و ویژه است که به انواع غذاها و شیرینیهای تهیه شده با گردو اطلاق میشود.
- در لغت نامه دهخدا: "خورشی است، خاصه گیلانیان نیکو پزند."
- در ناظم الاطباء: "نوعی از خورش که فسنجان نیز گویند.
- فسوجن:در لغت نامه دهخدا: "همان فسنجان است."
- ریشه دقیق واژه "فسنجان" مشخص نیست.
- برخی معتقدند از "فسانجان" (به معنی "روغن فندق") گرفته شده است.
- برخی دیگر آن را از "پَسَنْجان" (نوعی خوراک با گوشت و گردو) در زبان پهلوی میدانند.
- در گیلان، "فسنجان" یا "فسوجن" فقط به خورش فسنجانی که با مرغ یا گوشت پخته میشود، اطلاق میشود.
- به خورش فسنجانی که با بادمجان پخته میشود، "بادمجان خورشت" میگویند.
- در گیلان، فسنجان را به صورت سنتی با مرغ محلی و رب انار ترش میپزند.
- همچنین، از گردوی آسیاب شده و ادویههایی مانند دارچین، زعفران و فلفل سیاه در تهیه آن استفاده میشود.
- فسنجانی گیلانی به دلیل طعم غنی و بافت خامهای، بسیار محبوب است.
## چم واژه "فسنجان" (فسوجن):
* **ریشه:**
* واژه "فسنجان" از دو بخش "فسن" و "جان" تشکیل شده است.
* "فسن" به معنی "گردو ساییده شده" یا "آرد گردو" است.
* "جان" به معنی "نوعی خورش" یا "طعام" است.
* در زبان طبری (گیلکی) به این خورش "آغوز خوروش" گفته میشود که "آغوز" به معنی "گردو" و "خوروش" به معنی "خورش" است.
* **معنی در گیلان:**
* در گیلان، "فسنجان" به خورشی اطلاق میشود که با گردو، رب انار و گوشت مرغ یا اردک پخته میشود.
* این خورش در گیلان از جایگاه ویژهای برخوردار است و به عنوان غذایی اصیل و سنتی در مراسم و جشنها سرو میشود.
* **معنی در سایر نقاط ایران:**
* در سایر نقاط ایران، "فسنجان" به طور کلی به خورشی گفته میشود که با گردو و رب انار پخته میشود.
## نکات تکمیلی:
* در برخی منابع، ریشه "فسنجان" را به عربی و از واژه "فسوخ" به معنی "کوبیده شده" میدانند.
* برخی دیگر نیز معتقدند که این واژه از زبان پهلوی و از واژه "پَسْتَنْجان" به معنی "خوراک گردو" گرفته شده است.
* به هر حال، "فسنجان" یکی از قدیمیترین و خوشمزهترین غذاهای ایرانی است که قدمت آن به دوران باستان میرسد.
فِسِنْجان، از خورشهای سنتی و مرسوم ایرانی. فسنجان بهصورتهای فسنجون، فَسوجان، فَسوجون، فَسوجَن (نادر میرزا، ۱۰۲؛ نیز نک : دریابندری، ۱ / ۸۷۴) و فسونجان (به گیلکی، نک : معین، ذیل واژه) تلفظ میشود.
این خورش انواع مختلفی دارد و از دانههای خردکرده و ساییدهشدهای چون گردو، پسته، بادام و فندق (ه مم)، بههمراه گوشت گوسفند یا ماکیانی چون بوقلمون، اردک، مرغ، مرغابی، خروس و جز اینها تهیه میشود (دریابندری، ۱ / ۸۷۴- ۸۷۸).
منبع: فسنجان | مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی (cgie.org.ir)
ازآنجاییکه در گذشته در مناطقی از ایران، بهویژه در مناطق شمالی ایران ــ که خورش فسنجان از غذاهای بومی و اصیل آن بهشمار میرود ــ زنان در فرایند تولید فسنجان مغز گردو و گاه ناردانهها یا سبزیها را با سنگهای مخصوص میساییدند، به نظر میرسد، اطلاق جزء نخست واژهٔ فسنجان گرفته شده از «فسن» بهمعنای سابیدن (گردو) با سنگ باشد؛ نیز وجود نوعی خورش از خانوادهٔ فسنجان به نام «سنگهخورش» در گیلان و مازندران این نظر را تقویت میکند.
فسنجان گیلانی ترش و ملس است ولی فسنجانی که در نواحی مرکزی ایران تهیه میشود شیرین است. مردمان آذربایجان فسنجان را ملس میپسندند و برای ملس کردن آن از قیسی استفاده میکنند و بنابراین فسنجان آذریها ترش نیست.
منبع: فسنجان - ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد (wikipedia.org)
- ماهان امینی (۲۱ آبان ۱۴۰۱). «فسنجان». مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ مصاحب، غلامحسین (۱۳۸۰). دائرةالمعارف فارسی. امیرکبیر، کتابهای جیبی.
- ↑ نادر میرزا قاجار؛ خوراکهای ایرانی، به کوشش احمد مجاهد
↑ کتاب مستطاب آشپزی از سیر تا پیاز جلد اول، نجف دریابندری با همکاری فهیمه راستکار، فصل پنجاه و نهم: فسنجان، صفحه ۸۷۷، نشر کارنامه.
در گیلکی فسنجان = ( فسن یا فوسن ج آن )
در گیلکی اطلاق جزء نخست واژهٔ فسنجان مأخوذ از «فسن» یا «فوسن» به معنای مالیدن و سابیدن ( گردو ) با سنگ است؛ ج ( حرف ربط ) آن به معنی خورشت ( گردوی ) سابیده شده با سنگ است؛ در تالشی هم ووز به معنای گردو است و «اینجَن» از مصدر «اینجندِن» به معنی خرد کردن و ساییدن است. واژه « ووزاینجن» بعلت سختی تلفظ در مناطق مرکزی تر ایران به شکل فسنجون و فسنجان درآمده است.
آیا فس یا فوس گیلکی است؟
فسوجن
فس به چم آسیاب شده و ساییده شده
جن به چم پخته شده
درست است؟