معنی و کاربرد getting in the way of
٧ پاسخ
Get in the way
سر راه بودن
تو دست و پا بودن
مانع ایجاد کردن
سر راه قرار گرفتن
مسدود کردن راه و مسیر
برای ماه ها ان سکه موش کور را آزار داده بود، در مسیرش برای تونل زدن مانع ایجاد کرده بود.
عبارت "getting in the way of" به معنای "مانع شدن از"، "مشکلساز شدن برای" یا "در راه قرار گرفتن" است. این عبارت معمولاً برای نشان دادن این استفاده میشود که یک چیز یا شرایطی از انجام یک فعالیت، تحقق یک هدف و غیره مانع شده است. به عنوان مثال:
"That noise is getting in the way of my studying." (آن صدا مانع درس خواندن من شده است.)
"His bad attitude is getting in the way of teamwork." (نگرش بد او مانع همکاری است.)
"You need to remove any obstacles that are getting in the way of your success." (شما باید هرگونه موانعی را که مانع موفقیت شما شدهاند، برطرف کنید.)
در کل، این عبارت برای بیان موانع یا مشکلاتی که جلوی انجام کاری را میگیرند، استفاده میشود.
و برای مثال شما می توان گفت:
That coin had been bothering the mole for months, getting in the way of his tunneling.
این جمله به معنی این است که موش کور (mole) به مدت ماهها از سکهای که در زیر زمین بوده، آزار میکشید. این سکه به عنوان یک مانع برای حفرهکردن (tunneling) موش کور عمل کرده است.
سکه موش کور را برای ماه ها اذیت میکرد و مانع از تونل زدنش میشد
به معنای جلوگیری و مانع بودن
مانع شدن و سد راه شدن
مسدود کردن راه و مسیر
عبارت “Getting in the way of” به معنای “مانع شدن، جلوگیری کردن از” است.
در مثال ارائه شده:
“That coin had been bothering the mole for months, getting in the way of his tunnelling”
یعنی:
“آن سکه ماهها مزاحم مورچه بود و مانع حفر تونل او میشد.”
به عبارت دیگر، وجود آن سکه در مسیر مورچه، مانع و مزاحم حفر تونل توسط او بود.
این عبارت به طور کلی برای توصیف چیزی که مانع انجام کاری میشود، به کار میرود.