اصطلاح مالی انگلیسی معادل متن
اصطلاح مالی انگلیسی معادل متن زیر چیه ؟
Attempts by two or more countries to improve their competitive position relative to the others by devaluing their currencies. For each country, devaluation gives at least a temporary cost advantage, which improves the competitiveness of domestic firms. They can either maintain their prices in domestic currency and cut their foreign currency prices, or raise their prices in domestic currency and use the revenue gained to improve the quality of their products. Each country only retains the advantage thus gained until the next competitor devalues.
٤ پاسخ
کاهش ارزش رقابتی (به انگلیسی: Competitive devaluation) اصطلاحی در علم اقتصاد است که به اقدام دو یا چند کشور برای کاهش ارزش پول ملی خود به منظور افزایش قدرت رقابت در مقایسه با سایر کشورها اشاره دارد.
در این استراتژی، هر کشور با کاهش ارزش پول خود، به طور موقت مزیت قیمتی به دست میآورد که رقابتپذیری شرکتهای داخلی را افزایش میدهد. این امر به دو طریق قابل انجام است:
- کاهش قیمتها به نرخ ارز داخلی: شرکتها میتوانند قیمتهای خود را به نرخ ارز داخلی ثابت نگه دارند و قیمتهای خود را به نرخ ارز خارجی کاهش دهند. این امر باعث میشود که محصولات آنها در بازارهای بینالمللی ارزانتر شود.
- افزایش قیمتها به نرخ ارز داخلی: شرکتها میتوانند قیمتهای خود را به نرخ ارز داخلی افزایش دهند و از درآمد حاصل از آن برای بهبود کیفیت محصولات خود استفاده کنند. این امر باعث میشود که محصولات آنها در بازارهای بینالمللی رقابتپذیرتر شود.
با این حال، مزیت حاصل از کاهش ارزش پول موقتی است و تا زمانی که کشور رقیب دیگری پول خود را کاهش ارزش ندهد، باقی میماند.
مثال:در دهه 1930، بسیاری از کشورها برای مقابله با رکود بزرگ از کاهش ارزش رقابتی استفاده کردند. به عنوان مثال، بریتانیا در سال 1931 پوند استرلینگ را از استاندارد طلا خارج کرد که منجر به کاهش ارزش آن شد. این امر به شرکتهای بریتانیایی مزیت قیمتی در بازارهای بینالمللی داد و به آنها کمک کرد تا از رکود اقتصادی رهایی یابند.
تلاش ۲ و یا چند کشور برای بهبود موقعیت رقابتی خود نسبت به سایر کشورها از طریق کاهش ارزش پول خود. برای هر کشور، کاهش ارزش حداقل مزیت هزینه موقتی را به همراه دارد که رقابت پذیری شرکت های داخلی را بهبود می بخشد. آنها می توانند یا قیمت های خود را به ارز داخلی حفظ کنند و قیمت ارز خارجی خود را کاهش بدهند یا قیمت های خود را به ارز داخلی افزایش دهند و از درآمد به دست آمده برای بهبود کیفیت محصولات خود استفاده کنند. هر کشور تنها مزیتی را که به این ترتیب به دست آورده است برای خود حفظ می کند که بتواند تا زمانی که رقیب بعدی ارزش خود را کاهش دهد با او به رقابت بپردازد و ارزش پول ملی و اقتصاد داخلی خود را متوازن نگاه دارد.
جنگ ارزی که به عنوان کاهش ارزش رقابتی نیز شناخته میشود، شرایطی در امور بینالملل است که در آن کشورها با ایجاد سقوطی در نرخ ارز خود نسبت به سایر ارزها به دنبال به دست آوردن مزیت تجاری نسبت به سایر کشورها هستند. با کاهش نرخ ارز یک کشور، صادرات در سایر کشورها رقابتیتر میشود و واردات به آن کشور گرانتر میشود. هر دو اثر به نفع صنعت داخلی و در نتیجه اشتغال است که افزایش تقاضا را هم از طرف بازارهای داخلی و خارجی تجربه میکنند. با این حال، افزایش قیمت کالاهای وارداتی (و همچنین هزینه سفرهای خارجی) بسیار ناخوشایند است زیرا به قدرت خرید شهروندان آسیب میرساند. هنگامی که همه کشورها یک استراتژی مشابه را اتخاذ کنند، میتواند به یک کاهش کلی تجارت بینالملل منجر شود و به همه کشورها آسیب برساند.
از نظر تاریخی، کاهش ارزش رقابتی بسیار نادر بودهاست زیرا کشورها معمولاً ترجیح میدهند ارزش ارز خود را بالا نگه دارند. کشورها معمولاً به نیروهای بازار اجازه دادهاند که کار کنند، یا در سیستمهایی با نرخ مبادلهای مدیریت شده شرکت داشتهاند. یک استثناء هنگامی اتفاق افتاد که جنگ ارزی در دهه ۱۹۳۰ آغاز شد، هنگامی که کشورها استاندارد طلا را در دوره رکود بزرگ کنار گذاشتند و در تلاش برای تحریک اقتصاد خود از کاهش ارزش ارز استفاده کردند. از آنجا که این امر بهطور مؤثر بیکاری را به خارج از کشور میبرد، شرکای تجاری به سرعت با کاهش ارزشهای خود تلافی کردند. این دوره برای همه افراد درگیر یک وضعیت نامطلوب بودهاست، زیرا تغییرات غیرقابل پیشبینی در نرخ ارز باعث کاهش کل تجارت بینالمللی میشود.
به گفته گیدو مانتگا، وزیر دارایی پیشین برزیل، جنگ جهانی ارز در سال ۲۰۱۰ آغاز شد. این دیدگاه توسط بسیاری دیگر از مقامات دولتی و روزنامه نگاران مالی از سراسر جهان تکرار شد. سایر سیاست گذاران ارشد و روزنامه نگاران اظهار داشتند که عبارت «جنگ ارزی» دامنه خصومت را بیش از حد بزرگ نشان دادهاست. با چند استثناء، مانند مانتگا، حتی مفسرانی که موافقت کردند جنگ ارزی در سال ۲۰۱۰ صورت گرفتهاست، بهطور کلی به این نتیجه رسیدهاند که تا اواسط سال ۲۰۱۱ از بین رفتهاست.
کشورهایی که از سال ۲۰۱۰ به کاهش ارزش رقابتی احتمالی مشغول هستند، از ترکیبی از ابزارهای سیاست، از جمله مداخله مستقیم دولت، تحمیل کنترل سرمایه و تسهیل کمی، بهطور غیر مستقیم، استفاده کردهاند. در حالی که بسیاری از کشورها فشار رو به رشد نامطلوبی را بر نرخ ارز خود تجربه کردند و در بحث و گفتگوهای مداوم شرکت کردند، اما قابل توجهترین بعد قسمت ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱، درگیری لفظی بین ایالات متحده و چین در مورد ارزش یوان بود. در ژانویه ۲۰۱۳، اقدامات اعلام شده توسط ژاپن که انتظار میرفت ارزش پول خود را بیارزش جلوه دهند، نگرانی از وقوع احتمالی جنگ ارزی دوم قرن بیست و یکم را برانگیخت که این بار منبع اصلی تنش، نه چین در برابر آمریکا بلکه ژاپن در مقابل منطقه یورو بود. در اواخر ماه فوریه، از شدت نگرانیهای وقوع جنگ جدید پس از انتشار اعلامیههای G7 و G20، مبنی بر جلوگیری از کاهش ارزش رقابتی، کاسته شد. پس از آنکه بانک مرکزی اروپا در ژانویه ۲۰۱۵ برنامه تازهای از تسهیل کمی را آغاز کرد، بار دیگر بحث در مورد جنگ ارزی تشدید شد.
Hi.
The general concept is referred to as "currency devaluation". When this situation arises between/among competing national economies and adopted as economic policies, the situation is usually referred to as either "competitive devaluation" or "currency war."