بی نهایت تقسیم بر بی نهایت کجا در عالم هست؟
بی نهایت(infinity) تقسیم بر بی نهایت کجا در عالم ظاهر هست؟چی کاربردی دارد؟
٥ پاسخ
اگر از شما بپرسند که آیا مجموعه اعداد صحیح زوج بزرگ تر از مجموعه اعداد صحیح فرد است ؟ چه جوابی میدید ؟
در واقع هیچ بینهایتی در عالم ظاهر وجود ندارد.هرچیز هرچقدر هم بی شمار باشد بازهم نهایتی خواهد داشت.تمام قطرات بارانی که از اول تا انتهای دنیا باریده اند، تمام سلولهای موجودات کره زمین، تمامی ستارگان و سیارات کیهان، در شمار و عدد نمی توان آوردشان اما بازهم پایانی برتعداد آنان خواهد بود . عمر گیتی هم باوجود بسیار طولانی بودن نهایتا به پایان خواهد رسید. میتوان گفت که تنها مواردی که محققا بی نهایت هستند و پایانی نخواهند داشت، یکم: ذات و صفات خداوند متعال و دوم حیات پس از مرگ و دنیای باقی است که پایان نمی یابند و الی الابد هستند
سلام
شاید پیام اخلاقی ریاضیات در موضوع بینهایت تقسیم بر بینهایت این باشه که مفاهیم موجود رو خیلی ساده تلقی نکنیم و اونها رو فوری تعمیم ندیم
مثلا اگر عبارت حق به جانب و به ظاهر قطعی : هر چیز تقسیم برخودش مساوی یک میشود را در این بحث صادق بدانیم نتایج نادرستی حاصل میشود
واقعیت این است که دست بالای دست بسیار است و بینهایت مراتبی دارد و به این ترتیب حاصل بینهایت تقسیم بر بینهایت ، علاوه بر ۱ ممکن است صفر یا ۵ یا ۱۳ یا حتی بینهایت شود
درود بر شما
از نگاه ریاضی اگر بیکران بخش بر بیکران برابر با هر چیزی بجز یک شود درین هنگام دیگر هیچ کدام بیکران نخواهند بود، اگر پاسخ بیکران باشد درین هنگام تنها صورت بیکران است و مخرج نَه و در پاسخ صفر هم صورت هیچ چیزی جز صفر نمی تواند باشد، هیچ بیکرانی نیست که بتوان پنداشت مثلن دو برابر یا سیزده برابر یک بیکران دیگر باشد! بدینگونه دیگر هیچ کدام بیکران نخواهند بود.
از نگاه دانش خداوندی، یک بیکران بیشتر نیست و آن هم خودِ خداست نه بیشتر، بیکران دیگری نمی تواند و نمی شود که باشد بدین چم و معنا که "شرک" درواقع چیزی امکان ناپذیر و نشدنی است. بیرون از خدا هم هیچ چیزی نیست یعنی خداوند، بیکرانی ست که همه چیزها را دربر گرفته و هستی یکپارچه ای ست که چیزی بیرون از خودش نیست که بر آن بخش پذیر باشد، ما دو خدا و دو بیکران نداریم که یکی را بخش بر دیگری کنیم!
پس پرسش پیش نهاده شده، پرسشی نادرست و بی پایه است.
گیتی و جهان و هرچه که در آنهاست و از آن میان انسان چون " آفریده" هستند پس کرانمند(=محدود)اند و یک هستیِ کرانمند و محدود نمیتواند پنداشتی از هستیِ بیکران یا بینهایت داشته باشد تنها آن را به زبان میآورد وگرنه پندار درستی از آن ندارد.
بیهمانندی، مانند پنداری که باکتریهای درون روده از هستی یک انسان میتوانند داشته باشند!!!
خداوند یکتاست، یک است، در برابر خداوند یا جدای از خداوند هیچ چیزی نیست؛ این "یک" بخش بر "هیچ" بیکران و بینهایت خواهد شد، یک هستیِ یکپارچه(بسیط) است بدون بخش و پخش شدگی.
به این چم(معنی) که هستیی که بیکران و یکپارچه است ناشدنی است که بخش بر چیزی شود.
از سوی دیگر میتوان گفت یک هستیِ بیکران، بایسته است که بیکران هم بیافریند باید بیکران آفریده داشته باشد، پس
ریاضیوار و دلی میگوییم: بیکران بخش بر بیکران برابر است با "یک"، همان یکِ نامی و سرشناس، همان یکتای دستنیافتنی.
یکی بود یکی نبود بجز خدا هیچ کس نبود
در عالم ظاهری که نمیشه تعریف کرد همچین چیزی رو. فقط مفهوم حدی داره و یه مفهوم نظری هست
حیات پس از مرگ دنیای باقی است و پایان نمی یابد !!!؟؟؟
شما سند و مدرک تون چیه ؟ که دنیای پس از مرگ نهایت نداره ؟
اصلا همین عالم مگه نهایت داره ؟