راه درست را میدانیم اما راه اشتباه را میرویم
تمام افراد دنیا میدانند روزی خواهند مرد و پس از مرگ هیچ چیزی باخودنخواهند برد. اما تا لحظه ی آخر سعی در کسب مال دنیا دارند؟
٥ پاسخ
شاگرد عطار، من دوست دارم مزه ی خاویار و کالاماری و هشتپا را بچشم و از دنیا بروم، دوست دارم حس شنا در سواحل یونان را بچشم و از دنیا بروم، دوست دارم پرواز با پاراگلایدر را تجربه کنم و از دنیا بروم، دوست دارم بنشینم به پای اپرای بوچلی و غرق صدای ماورایی او بشوم و از دنیا بروم.
حالا به نظرت برای به دست آوردن تمام این لذت ها راهی غیر از کسب مال هست؟ صد البته که نیست.
اما اگر تو اینها را لذت نمیدانی و صرفا خواهان مادام العمر تکرار طعم یک غذای معمولی و یک نور خورشید و خوردن یک لیوان آب تمیز هستی و سلامتی را اوج لذت میدانی پس باید به حکمت خداوندی شک کنی، چون با این شرایط میتوانست ما انسانها را یک بته گیاه بیافریند که از تمام این موهبت ها بهره مند باشیم و زنده ماندنمان تنها در گرو همین چیزهای اندک باشد،دیگر چه نیازی به این همه تکامل و سیستم های مغزی پیچیده بود؟!
اینکه در لحظه ی مرگ چیزی با خودمان نخواهیم برد هیچ تناقضی با کسب لذت از نعمت های خداوندی در طول عمر کوتاهمان ندارد، و تمام مردم دنیا، متفق القول راهی غیر از کسب مال برای کسب لذت ها نمیشناسند.
اما اگر شخصی خواست زهد پیشه کند و زندگی صوفیانه برگزیند و خود را از نعمت های خداوندی بی نصیب گرداند، حساب اش با خود او و خداوند آفریننده ی نعمت ها.
وجود سلامتی جسمی به همراه یک روان سالم، یک عشق متعهدانه، روابط انسانی درست،قلبی تپنده برای آفریده های خداوند؛ اعم از انسان و محیط زیست، و صد البته وفور نعمت و کسب درست لذت از نعمت های خداوندی، آرزوی هر انسان سالمیست که تاکیدا هیچ تناقضی با دست خالی رفتن از دنیا ندارد.
خیلیها (حتی بعض دکترها) میدانند سیگار سمّ است وعلّت هزار بیماری هست؛ أمّا هرروز سه جهار پاکت رو مصرف میکنند!
خیلیها میدانند شکر و نمک باعث سرطان روده وبیماری قلب وپوکی استخوان ... امّا بدون انها لب به غذا نمیزنن!
خیلیها حسّ "الله"را در وجودشان فریاد میزد: "آمنوا بالله"؛ امّا حیف مُنکِر میشن وبه "طبیعت" و"تکامل" و"علم"و"تصادف واتفاقی"و"خود بخود"و.. خودشان را میسپرن.
"قُلْ مَنْ يَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ
أَمَّنْ يَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ مَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ مَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ
فَقُلْ أَ فَلا تَتَّقُونَ"
...
طبیعت انسان عجله است
خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُريکُمْ آياتي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ
إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً
أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ
مَنْ کانَ يُريدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُريدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً
...
واین خصله"عجله" به فضل تبلیغات وفلم وسریال وفست فودوچشم هم چشمی ... به اوج خود رسید ونسل
کامل از این صفات درخود نهفته ونهادینه شده ... نسل Z!
با کمترین ناراحتی؛ طلاق میگیره وبه همسر یا شوهر یا زن بعدی وبعدی وسپس بعدی ... تن میدن.
باکمترین نارضایتی؛ خونه پدری ترک میکنه وبه خونه فساد وناامن پناه میبره
با کمترین شائعات؛ به میهنش خیانت میکند.
...
صفات "منفی" نسل Z:
نسل شاکی، ناراضی، زیادخواهی، بی حوصلگی، فرصت طلبی، دروغ مصلحتی، جائزه طلبی، مجانی خواهی،
گزیده گرائی، خودراضی، بهترین خواهی، بی خیالی، "به من چه" گرائی، "فقط انجامش بده" گرائی،
"زود وسریع" توقعی، غرب توهمی، نژاد برتری، "هرچی من میگم گرائی" ...
فَقالَ أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلی
...
به این خاطر کسانیکه عجله میکنند وزود وسریع (بدون مکث ومعطلی) پادداشت میخون وسریع به رفاه وراحت وثروت و.. .میطلبند وبیشتر وبیشتر ازدیگران سهم ومتفاوت ومنحصر به فرد ...میخوان... هی میخون ومیخون
(مصرف گرائی)...
در آخرت کم نصیبند
وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذينَ کَفَرُوا عَلَي النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِکُمْ في حَياتِکُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها
فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ
...
کلید واژه:
مترِف
مرفّه
مسرِف
مستعجل
خواستهای نامحدود
High Class
Lux
Genration Z
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼
✍امام علي عليه السلام: كسی كه يقين دارد از دوستان جدا می شود و در خاك جاى ی گيرد و با حساب رو به رو می شود و آنچه از خود بر جاى می گذارد به كارش نمی آيد و به آنچه پيش می فرستد نيازمند است، سزاوار است كه آرزو را كوتاه كند و در كار و عمل بكوشد
📗بحارالأنوار ج73 ص 167
درود
به گفتهی امیر مومنان برای دنیایت چنان بکوش که انگار برای همیشه زندهای و برای آخرتت جوری تلاش کن که گویا امروز روز پایانی دنیای توست.
همین درونمایه را در داستان دیگری از معصوم هم میبینیم که کسی امام محمد باقر(که درود خدا بر او باد) را در سن پیری و در گرمای تابستان عرقریزان در حال کار (به گمانم) کشاورزی دید پرسید خدا نگهدارت باشد اگر همکنون مرگ تو فرا رسد چه خواهی کرد؟!
امام پاسخ دادند: اگر در این حالی که هستم مرگم فرارسد، در حالی که در پیروی خدا بوده ام از دنیا رفتهام. من با کار کردنم، خودم و خانوادهام را از نیاز به تو و دیگر مردمان نگه می دارم. هنگامی از سر رسیدن مرگ بیمناک خواهم بود که مرگ مرا در حال نافرمانی خدا دریافته باشد.»
پس کوشش برای بدست آوردن مال دنیا تا لحظهی آخر هم هیچ اشکالی ندارد که هیچ، همان پیروی از خداوند است.
درباره نوشته جناب پارلاک زاراس، من با بند پایانی گفته او همسو هستم ولی با بالاترش نه، شما اگر واقعا بخواهی "روابط انسانی درست و دلی تپنده برای آفریده های خداوند" داشته باشی و این گفتهات از روی تعارف و خوشامد نباشد دیگر هرگز نمیتوانی با خیالی آسوده مثلن خاویارخوران در اپرای بوچلی لم دهی و غرق در لذتی خودخواهانه باشی! آه و اندوه رنجبرانِ زیر بار ستم، زنجیری خواهد شد بر اندیشهی لذتجو، آبروی زیر سوال رفتهی پدری که برای فراهم کردن تکه نانی برای شکم گرسنه کودکانش تا کمر در سطل آشغال فرو رفته،" آدم" را، آدمنماها را کار ندارم، آدم را انسان را از فرو رفتن در دنیای لذتبخش و ددمنشانه هشتپاخوری باز خواهد داشت!
که مَرد ارچه بر ساحل است، ای رفیق/نیاساید و دوستانش غَریق
من از بینوایی نِیَم روی زرد/غم بینوایان رُخَم زرد کرد
نخواهد که بیند خردمند، ریش/نه بر عضوِ مردم، نه بر عضو خویش
یکی اول از تندرستان منم/که ریشی ببینم بلرزد تنم
چو بینم که درویشِ مسکین نخَورد/به کامْ اَندرم، لقمه زهر است و درد
یکی را به زندانْ درش دوستان/کجا مانَدَش عیش در بوستان؟!
عزیزجان منظور من یک لذت خاص نیست که اندازه آدم بودگی از روی آن سنجیده شود بلکه این روش اندیشه است که سنجشگر انسانیت و مردمی بودن انسان است.
بازگشت به سرشت و فطرت انسانی، بی نیاز به جهان بینی و کیش ویژه است، نهاد و سرشت مردمگرای "انسان" چنان بازدارنده ای ست که نخواهد گذاشت او خرس قطبی وار در گوشه ای به تنهایی و بی دردی غرق در لذت، سرگرم خوردن خوک دریایی باشد!
منظور من هیچ شخص خاصی نیست خود من از هرکسی خرس قطبی ترم.
you don't necessarily believe in what is true, you would rather believe in what you feel comfortable with
جناب کشاورز عزیز! مطلوب یا ددمنشانه دانستن لذتی خاص و تاثیر آن لذت بر میزان آدم بودگی و همینطور تصور محدوده ای خاص برای انسان بودن یا نبودن، صرفا برخاسته از جهانبینی و کیش شخص محاسبه گر بوده و ربطی به مقام انسانیت شخص مورد نظر ندارد.