معنی کلمه سیاه ستایی و ادبیات سیاه
فرانتس فانون می گوید : سیاه ستایی در ادبیات سیاه،دشنامی است که انسانهای سیاه پوست نثار انسانیت کرده اند سیاه ستایی یاغی علیه تحقیرسفید پوست در برخی از بخشها بهترین وسیله برانداختن منعها و دشنامهاست .
معنی کل جمله رو اگه کسی بلده بگه
ومعنی کلمه سیاه ستایی
ادبیات سیاه یعنی چی به چه ادبیاتی ادبیات سیاه میگن
١ پاسخ
تا جایی که میفهمم! تفاوتی میخواد بذاره بین ادبیات خودبرتربینیِ سفیدپوست وقتی از سفیدپوست بودن ستایش می کنند با ستایش سیاه پوست ها از خودشون. از اونجایی که سیاه ها همیشه مورد استثمار قرار گرفتند و همواره قربانی نژادپرستی بودند، سیاه ستایی اون ها رو نباید خودبرتربینی دید و همون معنا رو بهش داد. در ادبیات سیاه (که فکر کنم منظورش ادبیات مربوط به مقاومت و از منظر سیاهان است مثل اینکه بگیم ادبیات زن یا ادبیات اقلیت ) این سیاه ستایی نوعی مقاومته که در بخشی هایی وسیاه برای برانداختن منع ها و دشنام هاست. در قسمت اولش هم که دشنام به انسانیت میدونه، به نظرم باید منظورش «انسانیت»ی باشه که بار ارزشی مثبت با خودش داره (مثلا گفته میشه به نام عدالت و انسانیت و...) و میگه« مهم انسانیته و...». اتفاقا در موقعیت یک «سیاه» و در ادبیات سیاه گفتن این حرف غلطه.