خلقت انسان وتکامل
٧ پاسخ
خیلی ساده:
هر انسان دارای حق انتخاب گزینشهای موجود که قابل انتخاب هستند.
انسان میتواند کدام هوا میدمد (سیگار یا عطر یا ...) انتخاب کند
اما نمیتواند نوع خون واستخوان انتخاب کند.
خلق اختیارات جدید ناشی از انتخابات خود قبلی هستند.
حالا چی انتخاب میکنه یا چطور یا به چه دلیلی ... مباحث (بحوث ومسئله ها) جدا هستند
...
لذا اکیداً انسان مختار "محض" نیست ونبود ونخواهد شد.
وانتخاب هرچی باشد بدون فهم وعلم وعقلانیت وتدبر وتلاش؛ مهلکه است.
دیده ودل هست بَین إصبعین چون قلم دردست کاتب ای حسین
اصبع لطفست وقهر ودر میان کلک دل باقبض وبسطی زین بنان
ای قلم بنگرگراجلالیستی که میان اصبعین کیستی
جمله قصدوجنبشت زین اصبعست فرق توبرچار راه مجمعست
این حروف حالهات ازنسخ اوست عزم وفسخت هم ز عزم وفسخ اوست
جز نیاز وجزتضرّع راه نیست زین تقلب هرقلم آگاه نیست
این قلم داند ولی بر قدرخود قدرخود پیدا کنددرنیک وبد
آنچ درخرگوش وپیل آویختندتا ازل را باحیل آمیختند
( مولوی )
در این جهان رویدادها یا بر اساس علیت هستند یا تصادف (رندومنس). مغز ما هم خارج از جهان نیست. اگر هر کدام از این دو یا هر دو تصمیمهای ما را بسازد، کوچکترین اختیاری از آن بیرون نمیآید.
وجود ذرهای اختیار، حتی یک درصد از یک تصمیم کوچک در کل زندگی غیرممکن است.
علاوه بر این، همهی آزمایشهایی که تاکنون صورت گرفته، جبر را تأیید میکند.
دانشمندان کتابهای بسیاری در این زمینه نوشتهاند. دنیل دنت و ساپولسکی و ... .
در موضوعات علمی باید باورهایمان را کنار بگذاریم.
انسان متعالی به هیچ عنوان مختار نیست چون اصول اخلاقی انسان را در بند نگه میدارد،
همین که انسان یارای دیگرگونی در شد آمد (تولدو مرگ)خویش را ندارد راهنمایی است بر بی اختیاری و آنچه که نام اختیار بر آن نهاده اند چیزی جز آمیزش غریزه با بهره وری از گرد آمد دانسته های پیشتر امدگان نیست.
عزیزم این سوال برای هر کس جواب متفاوتی میتونه داشته باشه عقیده هایدگر بزرگ فیلسوف قرن ۲۰ در این باب خیلی خیلی متفاوت یا عقیده روحانیون هست و افرادهم به همبن ترتیب
با سلام.
این موضوع را در حوزهی ازدواج قبلا پاسخ دادم که به نظرم آمد میتواند به شما در درک این موضوع کمک کند.
💠 جبر و اختیار در ازدواج به زبان ساده با مثالی ساده تر
اگر تصمیم بگیرید غذایی را در رستوران میل کنید، اینکه به کدام رستوران و با چه سبک غذایی بروید، کاملا به اختیار خود شماست. طبیعتا میتوانید تصمیم بگیرید به رستورانی با غذای با کیفیت بروید، یا انتخاب کنید که کیفیت را، فدای ارزانی کنید.
آیا کسی میتواند شما را اجبار کند که از کدام رستوران خرید کنید؟ خیر. پس در انتخاب رستوران، کاملا دارای اختیار هستیم.
اما وقتی وارد رستوران میشویم، دیگر تنوع غذایی پیش رویمان، بخشی از محدود اختیارات ما نیست، گرچه، میان همان فهرست اجباری غذا که مقابلمان میگذارند هم، باز حق انتخاب داریم. پس، در مقابل فهرست اجباری، باز هم دارای اراده و اختیار هستیم.
در ادامه، طعم، سلامت و کیفیت غذایی که از فهرست اجباری، به اختیار خودمان انتخاب کردهایم، به اجبار، نتیجهی خواسته و دستپخت آشپز خواهد بود. یعنی دیگر محتوای آن غذا، هر چه که باشد، قابل تغییر نیست. مگر اینکه بگویید خب نمک و آب لیمو یا ادویهاش را زیاد میکنم؛ که باز، تغییری در ساختار آن غذا ایجاد نکرده اید. طبیعتا، در چنین موقعیتی، هر چقدر کیفیت غذا بالاتر باشد، قیمت آن نیز بیشتر است.
✅ حال همین مثال را در قالب ازدواج تصور کنید.
اینکه برای انتخاب همسر چه تیپ شخصیتی، با چه سطح از اعتقادات و با چه شباهتها و تفاوتهایی مد نظر داشته باشید، کاملا به ارادهی خود شما بستگی دارد. آنچه که خارج از ارادهی ماست، گزینههایی است که در مقابل ما قرار میگیرد که این گزینهها، متناسب با هزینهای خواهد بود که برای یافتن گزینههای بهتر میپردازیم. آیا میدانیم چه گزینهای مقابلمان قرار میگیرد؟ خیر. پس گزینههای پیش آمده جبر است. آیا میتوانیم از گزینههای مقابلمان، آزادانه انتخاب کنیم؟ بله. پس اختیار است.
❓چه شد؟
هر مقدار که پول بدهید، همانقدر آش میخورید. گاهی هم ممکن است پول بسیاری بدهید، اما آش مطلوبتان را به شما ندهند، اما از پیش تا حدودی میتوانستید با تحقیق بفهمید که کیفیت آنچه به شما ارائه میدهند، با مبلغی که میپردازید و توقعی که دارید، همخوانی دارد یا خیر؟
💢 پول بدهیم؟ مگر کالا است؟
اشتباه نکنید، منظور پول یا مهریه یا موارد مشابه نیست:
استفاده از عنوان پول و رستوران، صرفا ابزاری جهت آسان تر کردن درک مثالمان برای مخاطب بود. پول چگونه به دست میآید؟ با زحمت. یعنی برای به دست آوردن پول، باید زحمت بکشید. معادل پول در موضوع ازدواج، میشود لیاقت. یعنی برترین بندگان خدا، فقط نصیب افراد لایق میشوند (مگر به اشتباه عامدانه خودشان). در نتیجه، برای افزایش لیاقت، باید زحمت کشید و تلاش کرد. یافتن همسری خوب، ارتباط مستقیم با میزان لیاقت هر شخص دارد. هر چقدر لیاقتتان بیشتر باشد، فهرست پیش روی شما برای یافتن همسری بهتر کامل تر میشود.
اما مثال رستوران را یادتان هست؟ ممکن است کسی ثروتمند باشد، اما عمدا به رستورانی نا مطلوب برود. او با اختیار خود اینچنین کرده است، پس نمیتواند تقصیر تصمیم خودش را بر گردن جبر و روزگار بیاندازد. اگر پول نداشته باشید، قطعا امکان انتخاب از میان برترین غذاها را نخواهید داشت.
حال که فهمیدیم معادل پول، لیاقت است، اگر لیاقت کافی نداشته باشیم، خداوند، اصلا امکان ازدواج ما با برترین بندگان خودش را نمیدهد. اما با افزایش لیاقت، آن هم به واسطه ترک گناه و عمل به واجبات، میتوانیم لیاقت خودمان را در حد ازدواج با برترین بندگان خدا بالا ببریم تا خداوند هم اجازه انتخاب کردن ایشان و انتخاب شدن توسط ایشان را به ما بدهد.
@Khastegaari
این یک مسئله فلسفی پیچیده است و دیدگاههای مختلفی در این زمینه وجود دارد. برخی از افراد معتقدند که انسانها دارای آزادی کامل هستند و تصمیمگیریهای خود را به طور کاملاً مستقل انجام میدهند، در حالی که برخی دیگر باور دارند که عوامل خارجی نظیر شرایط اجتماعی، فرهنگ و ژنتیک نقش بسزایی در تصمیمگیریهای انسانها دارند و آزادی عمل آنان محدود است.
اگه میخوی پیچیدش کنی؛ این قوانین را مطالعه کنید:
Benford's Law
https://en. wikipedia. org/wiki/Chaos_theory
. . .
ادامه دارد!