پرسش خود را بپرسید

معانی مختلف واژه Bow

تاریخ
٨ ماه پیش
بازدید
٥٤

معنی های مختلف واژه

 Bow

١٠,٩١٣
طلایی
٩
نقره‌ای
٢٤
برنزی
٢٩٧

١ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:
  1. کمان (وسیله‌ای برای پرتاب تیر یا پیکان):

    مثال: She drew the bow and aimed at the target.

  2. انحنای تور (از روی ادبیات یا تاریخ):

    مثال: The musician played a beautiful melody on the violin, using skilled bowing techniques.

  3. انحنای تحتانی پارچه یا نمد به شکل پرچم:

    مثال: The gift was wrapped with a shiny ribbon and a decorative bow.

  4. تحیت یا ادبی انحنا:

    مثال: The actor gave a graceful bow to the audience after a successful performance.

  5. پیشواز در موسیقی:

    مثال: The violinist played a beautiful piece with a bowing technique that captivated the audience.

  6. قوس و کمان در مواردی مانند موهای زنانه:

    مثال: She tied her hair back with a colorful bow.

  7. انحنای یا خم شدن در مقابل فشار:

    مثال: The tree bowed under the weight of the heavy snow.

  8. انحراف به سمت یک موضوع یا نظر:

    مثال: He refused to bow to peer pressure and stood by his principles.

  9. انحنای ادبیاتی:

    مثال: The poet used a poetic bow to express deep emotions in his verses.

٦٦,٢٢٠
طلایی
٤٨
نقره‌ای
٣٥٨
برنزی
٥٨١
تاریخ
٨ ماه پیش

پاسخ شما