پرسش خود را بپرسید

معنی اصطلاح to stitch one's lips

تاریخ
١ سال پیش
بازدید
١٣٣

مثال)

Viscount Hardy,  who was tired of his wife’s

 constant loud voice, couldn’t retort any more and stitched his lips.

١,٣٣٧
طلایی
٠
نقره‌ای
٤
برنزی
١٧

٢ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

اینجا معنیش «لب فرو بستن» است

٢٩٠
طلایی
٠
نقره‌ای
٨
برنزی
٠
تاریخ
١ سال پیش

فکر کنم لبای طرفو بهم دوخته چون نتونسته سرو صداهاشو تحمل کنه

٩٦
طلایی
٠
نقره‌ای
٢
برنزی
٣
تاریخ
١ سال پیش

پاسخ شما