پرسش خود را بپرسید
ترجمه ی dispose of something
٩ ماه پیش
١٥٩
٣ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
To dispose of something به معنای خلاص شدن از چیزی است که دیگر مورد نیاز یا خواسته نیست یا فروش چیزی.
You can dispose of your old clothes by donating them to charity.
You can dispose of your shares by selling them on the stock market.
٣٩٠,٤٦٨
٣٠٩
٤,٤١٤
٢,٦١٨
٩ ماه پیش
از دست چیزیی خلاص شدن، دور انداختن. کلمه رسمی است. خودمونی تر = to get rid of
I need to dispose of some old furniture.
باید یه سری وسائل قدیمی منزل رو بریزم دور / ار دستشون راحت شم.
٨٤٣
٠
٨
١٣
٩ ماه پیش
از دست چیزیی خلاص شدن، دور انداختن. کلمه رسمی است. خودمونی تر = to get rid of
I need to dispose of some old furniture.
باید یه سری وسائل قدیمی منزل رو بریزم دور / ار دستشون راحت شم.
٨٤٣
٠
٨
١٣
٩ ماه پیش
از دست چیزیی خلاص شدن، دور انداختن
I need to dispose of some old furniture.
باید از یه سری وسایل منزل خلاص بشم. ( یه سری وسایل منزل رو بریزم بره )
رسمی است.
خودمونی میگیم ، to get rid of
I don't konw how to ged rid of this old car. No one's gonna buy it.
نمیدونم چه جوری از شر این ماشین کهنه خلاص شم. هیچکسی نمیخواد بخردش!