کسی معنی این ابیات از داستان لیلی و مجنون رو بلده
امتحان دارم دو ساعت دیگه میشه بگید
گوهر به میان زر برآمیخت
چون ریگ بر اهل ریگ میریخت
.
شد در رهش از بسی خزانه
آن خانه ی گنج گنج خانه
.
از چشمه ی عشق ده مرا نور
وین سرمه مکن به چشم من دور
.
کین سلسلهٔ که بند بگسست
چون حلقه ی کعبه دید در دست
١ پاسخ
گوهر ارزشمندی در میان زر و طلا قرار گرفت و مانند ریگ در میان مردمان ریگریزان پراکنده شد.
بیت دوم:در راهش از بسیاری از خزانهها گذشت و آن خانهی گنجخانهی واقعی را دید.
بیت سوم:از چشمه عشق به من نور بده، و این سرمه را از چشم من دور کن.
بیت چهارم:این زنجیر که بندش گسسته شده است، مانند حلقهی کعبه در دستش دید.
تفسیر:این ابیات از داستان لیلی و مجنون نظامی گنجوی است. در این ابیات، مجنون به عشق لیلی اشاره میکند. او میگوید که عشق لیلی مانند گوهری ارزشمند است که در میان زر و طلا قرار گرفته است. این گوهر ارزشمند مانند ریگ در میان مردمان ریگریزان پراکنده شده است. مجنون در راه عشق از بسیاری از سختیها و موانع گذشته است و سرانجام به خانهی گنجخانهی واقعی رسیده است. این خانهی گنجخانهی واقعی همان عشق لیلی است. مجنون از خداوند میخواهد که نور عشق را به او عطا کند و سرمهی عشق را از چشم او دور کند. او همچنین میگوید که این زنجیر که بندش گسسته شده است، مانند حلقهی کعبه در دست اوست. این زنجیر همان عشق لیلی است که مجنون را به سوی خود میکشاند.
در بیت اول، مجنون عشق لیلی را به گوهری ارزشمند تشبیه میکند که در میان زر و طلا قرار گرفته است. این گوهر ارزشمند مانند ریگ در میان مردمان ریگریزان پراکنده شده است. منظور از مردمان ریگریزان، مردمانی هستند که ارزش عشق را نمیدانند. مجنون میگوید که عشق لیلی ارزشی بیش از زر و طلا دارد، اما مردمان دنیای ما ارزش آن را نمیدانند.
در بیت دوم، مجنون میگوید که در راه عشق از بسیاری از سختیها و موانع گذشته است و سرانجام به خانهی گنجخانهی واقعی رسیده است. این خانهی گنجخانهی واقعی همان عشق لیلی است. مجنون میگوید که این عشق ارزشمندتر از هر چیز دیگری در جهان است.
در بیت سوم، مجنون از خداوند میخواهد که نور عشق را به او عطا کند و سرمهی عشق را از چشم او دور کند. منظور از سرمهی عشق، فراموشی عشق است. مجنون میگوید که عشق لیلی چنان در قلب او ریشه دوانده است که نمیتواند آن را فراموش کند. او از خداوند میخواهد که نور عشق را به او عطا کند تا بتواند عشق لیلی را بهتر درک کند.
در بیت چهارم، مجنون میگوید که این زنجیر که بندش گسسته شده است، مانند حلقهی کعبه در دست اوست. این زنجیر همان عشق لیلی است که مجنون را به سوی خود میکشاند. مجنون میگوید که عشق لیلی چنان او را به خود جذب کرده است که نمیتواند از آن دست بکشد.
این ابیات از داستان لیلی و مجنون، عشق را به عنوان یک نیروی قدرتمند و نافرجام به تصویر میکشند. عشقی که میتواند انسان را به اوج شادی و سعادت برساند، اما میتواند او را به ورطهی نابودی نیز بکشاند.