اگه این کلمات برای قیاس کردن؛پس چرا فقط این 15 کلمه ذکرکرد؛ بقیه چی؟؟؟
مانند رأی ورایُمند یا دئن ودین و. . .
همه زبانشناسان خوب میدانند واژه "خراج" عربی هست واز پارثی وام نگرفته.
. . .
استبرق از فعل بَرَقَ واز پارثی "نخ ابریشم" تغییر نکرده.
. . .
darridan, darr - [ A] split, tear
درست هست
تایپ اشتباهی بود!
دکتربهرام فره وشی مصطلح "رأی مَند"را در "فرهنگ فارسی به پهلوی" خود ذکر نکرد.
بلکه "رایومند"را=درخشان ( نه رای موند - رای مند ) میداند.
رایزنی نه رأی زنی
رأی دادن نه رای دادن
رأی قضائی نه رای قضائی
اگه فکر میکنی میفهمی؛ مطمئن باش هیچی نفهمیدی.
إنسان خیلی دیر میفهمه که هیچ وقت نفهمید وتوهم کرد که میدانست.
#1:رایمند= ثروتمند؛ نه رأی مند:
این ابیات باقبل وبعد وصل هستند:
خنک مردِ دانندء رایمند به دل بی گناه و به تن بی گزند
از آن پس جهان پهلوان چون ز بخت به جای پدر یافت شاهی و تخت
= خوشا مرد دانا ثروتمند بیگناه ( ستمگر نیست ) وتن سالم ( بیمار ومعلول نیست )
. . . بدلالت بیت بعدی ( شاهی وتخت ) .
لذا بهیچ وجه به معنی صاحب نظر نیست ونبود وحشوقبیح هم نیست.
در صفحه 142:
دئنا:نه به معنی دین، کیش؛بلکه مفهوم نیرویِ ایزدینیهء بازشناسیِ نیک از بد ( یکی ازپنج نیروی مینَوی درهستیِ مردان ) به کارمیبرد.
کهنترین متن حاوی واژه "دئِن daēn"=دَئِنایِ خوب پیشکش شده. . .
لذا؛دِین به مفهوم امروزی که دارد؛باکلمه دئِن ( daina - dyn' /dēn - dhyāna - daēna ) درقدیمترین متون ذکرشده تفاوتی آشکاری داردوباهم هیچ ارتباطی ( قطعاً ) ندارند.
ودر عربی در اصل به معنی: إذلال وخضوع وطاعة کاملة؛ نه مذهب وعقیدة . . . معنی معاصر هست.
پاورقی در زبان کودکان=
باباقی
پابقی
پاه وغی
بابا آغی
بابا تقی
باغ بغی
باق باقی
. . .
به معنای، بگذریم
آیا باخ ( ترکی ) = شوف الگُمَر ( عامیانه ) = انظر للقمر
کشورها عرب زبان ( همسایه ایران ) ؛ این عبارت تبدیل شده به: ایَ باه ( للتعجب ) .
ایَباه! چگد حلو!
در درمان اکمو خون بیمار باید رقیق باشد و تمام داروهای مصرفی و تغذیه بیمار نباید باعث لخته شدن خون شود ، که البته بخاطر درد نباید مورفین به بیمار تزریق شود