عبارت grandfather clause را تبصره استثناء ترجمه کردهاند که از نظر معنایی درست است، اما نیاز به ترجمهای است که ضمن صحت معنایی، شباهت و قرابت ظاهری یا نزدیک با عبارت نیز داشته باشد، اما زیادی تحتاللفظی مثل «تبصره پدربزرگ» هم نباشد.
مثل توصیه مو سفید ها ، کسانیکه چند تا پیراهن بیشتر پاره کردند ، و توصیه میکنند
معنی اصطلاح : "I hope life is treating you kindly." When might you say "I hope life is treating you kindly" to someone?
امیدوارم که زندگی با مهربانی باهات برخورد کنه ، یا روی مهربون بهت نشون بده ، یه دعای عاقبت بخیر ی هست
نقش "Freight Forwarder" در زنجیره تأمین بینالمللی چیست و چه خدماتی ارائه میدهد؟
"Freight Forwarder" یکی از مهمترین اعمال کنندگان در زنجیره تأمین بینالمللی است. این نقش شامل مدیریت و هدایت کالاها از محل اصلی تا مقصد نهایی است. Freight Forwarderها مسئولیت دارند که کالاها به صور ...
اصطلاح " On thin ice " در چه مواقعی به کار میره ؟
برای مواقعی که به کسی هم میخواهیم هشدار بدیم که مراقب کارش باشه و موقعی که میخواهیم به کسی بگیم که بالاخره این کار یا رویداد خودش تمومش میشه
اصطلاح " On thin ice " در چه مواقعی به کار میره ؟
در یک موقعیت خطرناک یا پرخطر؛ در آستانه ایجاد مشکل یا اشتباه به طور استعاری به معنای بودن در یک موقعیت حساس است که هر حرکت اشتباهی میتواند به پیامدهای منفی منجر شود. مترادف: In jeopardy, at risk, ...
I'm squished یعنی چی؟ وقتی کسی اینو میگه چه حسی رو منتقل میکنه ؟
حس اینکه از همه رویدادهای اتفاق افتاده دیگه شکسته شده و نمیتونه ادامه بده
I'm squished یعنی چی؟ وقتی کسی اینو میگه چه حسی رو منتقل میکنه ؟
"I'm squished": Feeling physically compressed or crowded. احساس فشار فیزیکی یا تراکم میتواند استعاری به معنای احساس غرق شدن، محدودیت، یا استرس باشد. مترادف: I'm squeezed, I'm crushed, I'm compa ...
نقش "Freight Forwarder" در زنجیره تأمین بینالمللی چیست و چه خدماتی ارائه میدهد؟
نقش آنها تحویل کالا و دریافت کرایه حمل و تحویل کالاست ، و چنانچه در مقصد مشتری شکایتی داشته باشه و یا کالای حمل شده آسیب دیده باشه ، دریافت کنندگان پسکرایه به موضوع رسیدگی خواهد کرد
وظایف "Chief Product Officer (CPO)" چیه و معادل فارسی چی میشه ؟
مدیر ارشد محصول (CPO) : مدیر اجرایی مسئول استراتژی، طراحی و اجرای توسعه محصول در یک شرکت. مترادف: Product Head, VP of Product مثال؛ The Chief Product Officer presented the new product roadmap at the meeting. As CPO, she ensures that all product lines align with the company’s strategic goals. The CPO is instrumental in bringing innovative products to market.
ترجمه ی "this is how we're going to add to it." چی میشه ؟
این روشی که ما میخواهیم به آن چیزی اضافه کنیم