دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ فارسی عمید با حرف ز - صفحه 5
زجل
زجه
زحاف
زحافات
زحام
زحف
زحل
زحمت
زحمت افزا
زحمت کش
زحیر
زخ
زخار
زخارف
زخاره
زخرف
زخم
زخم بندی
زخم خورده
زخم دار
زخمناک
زخمه
زخمی
زد
زدا
زداینده
زداییدن
زداییده
زدگی
زدن
زده
زدوار
زدودن
زدوده
زر
زراب
زرابی
زراج
زراد
زرادخانه
زراسنگ
زراع
زراعت
زراعی
زراغن
زراغنگ
زراف
زرافشان
زرافه
زراق
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10