دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ فارسی عمید با حرف ح - صفحه 13
حومه
حوک
حویج
حک
حکام
حکاک
حکایت
حکم
حکم انداز
حکم فرما
حکم نامه
حکما
حکمت
حکمت امیز
حکمت ایین
حکمران
حکمرانی
حکمروا
حکمیت
حکه
حکومت
حکیم
حکیم باشی
حکیمانه
حکیمه
حی
حیا
حیات
حیات بخش
حیازت
حیازیم
حیاض
حیاط
حیاطت
حیال
حیاکت
حیتان
حیث
حیثیت
حیدر
حیدری
حیران
حیرت
حیرت انگیز
حیز
حیزوم
حیص
حیص و بیص
حیض
حیطان
9
10
11
12
13
14