⬆
برای انتخاب دیکشنری یا لغتنامه، اینجا را کلیک کنید.
< مترجم
خلط
/xalt/
مترادف خلط
: آمیزش، اختلاط، معاشرت، همدمی، هم نشینی، یاری، آمیز، آمیزه، لنف، خلق، خو
برابر پارسی
: درهم آمیخته، آمیزه، خِل، چرک، خل
جدول کلمات
هریک از چهار خلط بدن
گش
پیشنهاد کاربران
الینا
(= اختلاط، غاتی کردن) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
آسْل (سنسکریت: آسلِشَ)
نیباد (سنسکریت: نیبانْدهَ)
آوا
(= مایع غلیظ سر و سینه) این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
دوژ (اوستایی)
زوئیژ (اوستایی: زوئیژدَ)
مَنیا (سنسکریت)
رضا فتحی پور
چرکابه
علی باقری
خلط :[ اصطلاح طب سنتی ]ماده آبکی که از تأثیر بدن بر غذا ساخته میشود.
معنی یا پیشنهاد شما
واژه
نام شما
رایانامه
معنی یا پیشنهاد شما
نام نویسی
|
ورود