ترجمه‌های دکتر محمدشکیبی نژاد (٦٤)

بازدید
١٠٢
تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
Some of the bureaucrats befooled the masses.
دیدگاه
٠

بسیاری از بوروکرات ها با رخنه در جمع مردم آن ها را گهراه می سازند.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
The two parties have reached a consensus.
دیدگاه
٠

دو جناح در آخر به یک اجماع کلی رسیدند.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
He was the first to break the consensus and criticize the proposal.
دیدگاه
٠

تئودور ( اسم بجای ضمیر سوم شخص مفرد مذکر ) تنها فردی از ( کمیته - جلسه - هیت - کمیسیون ) بود که از پیشنهاد طرفین انتقاد کرد.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
The sole British runner, White Knight, was unplaced.
دیدگاه
٠

دونده انگلیسی ب مانند یک شوالیه سفید ( لژیونر قهرمان وشجاع ) آرام و قرار نداشت. ( منظور خط پایان است - معنا در خود جمله مستتر و مجهول است )

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
A sauna in the hotel would be a useful amenity.
دیدگاه
٠

در هتل سونا یکی از خدمات رفاهی مفید است.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
Clearly this was unacceptable both from an amenity point of view and for access by emergency services.
دیدگاه
٠

مبرهن هست که خدمات اضطراری از نظر خدمات رسانی در حد پایین و قابل اعتنا نبود.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
Heating is regarded as a basic amenity.
دیدگاه
٠

سیستم گرمایشی یکی از اصولی ترین وسایل آسایش مدنظر قرار می دهند.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
Modern resorts offer every amenity for shopping during the day, and a choice of clubs, discos and casinos at night.
دیدگاه
٠

امروزه تفرجگاه های مدرن کلیه امکانات از جمله مکان های سرگرمی مانند , کلاب, دیسکو, کازینو و مراکز خرید بصورت شبانه روزی فراهم نموده.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
Yvonne turned and stalked out of the room in disgust.
دیدگاه
٠

ایوان با کراهت بلند شد و با همان تنفر و تکدر سنگین ( قدم زدن با عصبانیت و ناراحتی ) از اتاق خارج شد.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
He has been stalked by the fear and the condemnation of his conscience.
دیدگاه
٠

متواری شدن رافائل آمیخته با دهشت و نگرانی همراه بود.

تاریخ
١٣ ساعت پیش
متن
He stalked off without a word.
دیدگاه
٠

تام ( بجای ضمیر مذکر سوم شخص - He ) بدون آن که کلامی بیان نماید سالن را ترک کرد.

تاریخ
١٤ ساعت پیش
متن
She stalked off, leaving them all staring after her.
دیدگاه
٠

در حالی که نگاه دیگران ( بجای ضمیر مونث - She ) گابیریلا دنبال می کردند او بامتانت از اتاق خارج شد.

تاریخ
١ روز پیش
متن
These thieves operate with terrifying stealth - they can easily steal from the pockets of unsuspecting travellers.
دیدگاه
١

سارقان جیب بر با زبردستی بالا هر آن چه در جیب مسافران هست را بدون توجه آن ها ( مسافران ) می ربایند.

تاریخ
١ روز پیش
متن
Doctors say it's too risky to try and operate.
دیدگاه
١

پزشکان اذعان می کنند: این جراحی ( عمل - فعل ) ضریب خطر بالایی دارد.

تاریخ
١ روز پیش
متن
This leads to adhoc government intervention which in turn may undermine the consistency and stability of objectives still further.
دیدگاه
١

این امر موجب دخالت موقت دولت را میسر و درپی آن تزلزل در اهداف و تضعیف ثبات رویه بیشتر می گردد.

تاریخ
١ روز پیش
متن
The two parties have united to form a coalition.
دیدگاه
١

هر دو جناح برای تشکیل یک ائتلاف متحد شدند.

تاریخ
٥ روز پیش
متن
She acknowledged his presence with a slight nod.
دیدگاه
٤

( خانم /دختر /او ) موافقت خود را با ایما و اشاره ( حرکت سر ) باحضور ( آقا/پسر /او ) نشان داد. ( در ترجمه برگردان به زبان فارسی لزومی به چند فعل پست س ...

تاریخ
٥ روز پیش
متن
The neighbor finally acknowledged having witnessed the crime.
دیدگاه
٤

سرانجام همسایه اقرار کرد شاهد جنایت بوده. تذکر مهم❗توضیح مهم: بعضاً مشاهده می گردد ترجمه ها صحیح است اما لازم نیست دو فعل تاکیدی پشت سرهم بیایند👈 بو ...

تاریخ
٥ روز پیش
متن
At first, she did not acknowledge being acquainted with the man.
دیدگاه
٣

آن مرد ( عدم ضمیر مذکر و مونث در زبان فارسی ) بمحض دیدار سخنی از آشنایی با او ( مرد ) نکرد.

تاریخ
٥ روز پیش
متن
He refused to acknowledge the boy as his son.
دیدگاه
٤

آن مرد , پسر را بعنوان فرزند قبول نکرد.

تاریخ
٥ روز پیش
متن
The professor was forced to acknowledge that the student had been correct after all.
دیدگاه
٣

ناگزیر استاد ! بیان کرد : کار ( فعل - عمل حال چه صحبت یا ارائه سمینار ) دانشجو درست بوده.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
At the front of the book, she acknowledges her husband's help with the research.
دیدگاه
٩

نویسنده در دیباچه کتاب بابت پژوهش از همسرش تقدیر نمود.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The EEC ( European Economic Community ) came into being.
دیدگاه
٧

بازار مشترک اروپا کشورهای اروپایی را بهم پیوند زد.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
He says negotiations are taking place with the EEC and the World Bank to provide the finance.
دیدگاه
٨

آقای ( F ) ضمن مذاکرات همزمان با صندوق جهانی پول و جامعه مشترک اروپا اذعان داشت که موضوع تامین منابع مالی در جریان است.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
In 1972 Britain left EFTA and joined the EEC.
دیدگاه
٨

مورخ 1972 دولت بریتانیا بدلیل پیوستن به جامعه اقتصادی و بازار مشترک اروپا از عضویتEFTA خارج شد.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Over - production is seriously unbalancing the EEC economy.
دیدگاه
٧

تولید بیش از حد کشورهای اروپایی باعث اختلال در سیستم جامعه و بازار مشترک اروپا گردیده.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
The country is a member country of EEC.
دیدگاه
٨

کشور ( X ) یکی از اعضاء جامعه اقتصادی اروپا است.

تاریخ
٢ هفته پیش
متن
Over - production is seriously unbalancing the EEC economy.
دیدگاه
٦

تولید بیش از ظرفیت کشورهای اروپایی باعث مشکلات زیاد در

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
She caught the boy as he tried to run away.
دیدگاه
٦

پسر در حال فرار توسط او دستگیر شد

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Her debts aggregated thousands of dollars.
دیدگاه
٨

مجموع بدهی های او به هزاران دلار رسید.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Concrete is an aggregate composed of mineral elements mixed with cement.
دیدگاه
٦

اساس ساختار بتن مخلوطی از سیمان و عناصر پایه ( معدنی ) هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The raspberry is an aggregate fruit.
دیدگاه
٦

تمشک میوه متراکمی هست.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
She's always had a soft spot for you.
دیدگاه
٤

اصطلاح ⬅️ در قلب او جای خاصی داشت. ( سوم فرد سالم مستتر - منظور از جای نرم قلب در جملات رمانتیک هست )

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
(Open the battery box, install three AAA batteries according the polarity mark in the battery box.
دیدگاه
٧

پس از باز کردن پکیچ باتری با استاندارد AAA کابل ها را در دو قطب منفی و مثبت وصل نمایید👈 این قسمتی ازکاتالوگ های باتری کمپانی های سازنده است.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
(The company has also won AAA - level credit certificate issued by credit qualification institution.
دیدگاه
٧

شرکت/موسسه برای رتبه بندی در بالاترین سطح از نظر ارزیابی گواهی با درجه AAA را اخذ کرده است.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
The article example uses AAA info file to define the identity mapping rules.
دیدگاه
٥

بطور مثال� کلیه فایل ها با درجه و سطح A3 که بالاترین درجه طبق قوانین و مقررات برای احرازهویت استفاده می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
متن
Yantai Mountain AAA ): Yantai Yantai Hill is a sign and symbol.
دیدگاه
٤

نمادAAA در تپه ماهور Yanti منقوش است.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
I didn't know if I'd have success, but I promised to do my best.
دیدگاه
٣

نمی دانستم موفق می شوم یا نه، اما قول دادم که تمام تلاشم را انجام دهم.

تاریخ
٧ ماه پیش
متن
He wondered how best to approach her.
دیدگاه
٥

از خود می پرسید که چگونه باید به او نزدیک شود ( جمله مجهول )

تاریخ
١ سال پیش
متن
But remember, the ABS is no guarantee against an accident.
دیدگاه
٣٢

سیستم ترمز ABS نمی تواند تضمین کننده در قبال حوادث و تصادف باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
If you do not have ABS, pump gently but firmly.
دیدگاه
٣٢

در صورتی که ترمز شما به سیستم ABS مجهز نیست, با فشار و باآرامی به پدال ترمز ( روغن ترمز ) پمپ کنید!

تاریخ
١ سال پیش
متن
The conservative coalition could delay further reforms or block them altogether.
دیدگاه
٧٢

حزب محافظه کاران با ائنلاف برای رویه بهتر برای اصلاحات موضوع را به تاخیر گذاشتن.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Then there is piecemeal reform with an ad hoc tribunal created-the classic instance of this concerns telephone tapping.
دیدگاه
٧٢

در موضوع بسیار ویژه یک محکمه ممتاز تخصصی برای مدت احصاءشده ایجاد شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
This is an ad hoc committee specially established to deal with a particular subject.
دیدگاه
٧٢

برای حل و فصل امر ارجاع شده کمیسیون ویژه به نحو ویژه خارج از نوبت ایجاد شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Ad hoc legislation was passed in order to combat the problem.
دیدگاه
٧٢

ریاست محکمه برای حل و فصل دعوای مطروحه دستور به قرار احتیاطی قلمی و صادر کردند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He is just trying to assert his singularity as a writer.
دیدگاه
٧٣

B با راهکار کپی کردن تلاش یک نویسنده مکرراً میکند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Singularity is almost invariably a clue. The more featureless and commonplace a crime is, the more difficult is it to bring it home.
دیدگاه
٧٢

سخت ترین موضوع آن است که سرنخ یک جنایت فجیع را در خانه پیدا کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her sorrow is just a masquerade.
دیدگاه
٧٠

Yبخاطر تله مهرطلبی با نقاب اندوه و غم بدنبال گدایی دیگران بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was arrested for his masquerade as a doctor.
دیدگاه
٧١

X با قلب و جعل حقیقت خود را بعنوان پزشک جا زد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her grand display of confidence was merely a masquerade.
دیدگاه
٧١

او با نقاب زدن و چند چهره ایی کردن به دیگران نقش فرد قدرتمند نمایش میداد.

١