ترجمههای محسن قنبری (١٢٣)
کارش در پناهگاه حیوانات پول زیادی براش نداره، ولی کارش رو خیلی باارزش میبینه
رسانه ها او را به عنوان هیولایی چپ گرا معرفی می کنند
نقاشی های او زندگی عوام را در قرن گذشته نشان می دهد.
اگرچه ما هنوز صحنه های نوستالژیک برفی را در کارت های کریسمس نشان می دهیم، اما زمستان ها اکنون بسیار گرمتر هستند.
میزان فاجعه به سختی می تواند با کلمات توصیف شود
آقای" سالینگر شخصیت جوان را با دقت زیادی تصویر کرده است
هنرمند و نویسنده هر دو سعی کردند زیبایی غروب آفتاب را تصویر کنند
او به عنوان رییس جمهور تأیید کرد که هیچ ستمگری نادیده گرفته نمی شود
آزادی از استبداد، یک اصل است که باید همیشه از آن دفاع کنیم.
خودابرازی و اصالت، بزرگترین سلاح ها در برابر استبداد است
آنها از دست استبداد سیاسی به آمریکا فرار کردند
فرزندان در مقابل بیداد پدرشان هیچ حمایتی نداشتند
در لوای بیداد ستمگر، هزاران انسان بی گناه به طور غیرقانونی زندانی یا کشته شدند
کریسمس تماشایی ، شنوندگان زیادی را جلب کرد
آخرین شیرجه او تماشایی بود و تماشاگران به شدت تشویق کردند
ساخت این صحنه ی پر زرق و برق برای اپرا باید خیلی گران باشه
من قرار بود اولین پیش نویس پایان نامه ام رو تحویل بدم
قرار است هر شب تکالیف یک ساعته را انجام دهد
یک راننده نباید چراغ های خود را به سمت وسایل نقلیه روبرو روشن کند
قرار بود این کت جلوی باران را بگیرد ولی اب در ان نفوذ کرده
تو نباید بدون پرستار از رختخواب بلند بشی
دانشجوها نباید در طول کلاس ها در راهروها قدم بزنند
اثاثیه دیروز میرسید ولی کمی تاخیر داشت
اینجا چیکار میکنی؟ تو باید سر کار باشی
همه باید تا ساعت 9 سر کار باشند
من باید این بسته رو به مدیر و نه کسی دیگه برسونم
پاسخ مورد انتظار به این سوال "بله" است
حدود 4 درصد از جمعیت زندانیان دچار بیماری های بیماری های روانی مزمن هستند
سالانه000 مرگ و میر ناشی از بیماری مزمن ریوی ناشی از مصرف سیگار است
او یک دائم الخمر بود و قادر به حفظ شغل نبود
این بیماری اغلب با بیماری های مزمن دیگر همراه است
بچه بهتر است به دنیا نیاید تا اینکه اموزش نبیند
کاملا آموزش ندیده ، با استعداد محیر العقول، برایم بشدت خسته کننده اند
افراد نیاموزیده که مهارت کلامی ناقصی دارند.
به دنیا نیامدن بهتر از نیاموختن است، زیرا جهل ربشه بدبختی است است
به دنیا نیامدن بهتر از نیاموختن است، زیرا جهل ریشه بدبختی است.
بیماری باعث می شه که بیمار وقتی که حمله داره برای هر نفس مبارزه کنه
همچنین از این نتیجه می گیرد که هر کسی که به یکی از این داروهای دیگر معتاد است به الکل هم معتاد خواهد شد
اما معمولاً بیمار آسم یاد می گیره که هر دو احساس رو در خود نگه داره چون هیچکدوم از اونها برای خانواده قابل قبول نیست
به نظر می رسد در حال حاضر تنها راه حلی که مصدوم دارد مراجعه به مالک است.
پسربچه ای هفت ساله، مبتلا به فلج مغزی ، مشتاق سخنرانی کردن بود
بیمار ممکن است مجبور باشد تغییراتی اساسی در زندگی خود ایجاد تا بیماری را متوقف کند
یکی از دوستان مبتلا را شناختم که با عصبانیت بیرون اتاق امتحان منتظر بود