هنرپیشه

/honarpiSe/

مترادف هنرپیشه: آرتیست، بازیگر، ستاره، مقلد، هنرمند

معنی انگلیسی:
actress, actor, artist, artiste, performer, player, star, actor or actress, thespian, actor, actress, artist, especially actor or actress

لغت نامه دهخدا

هنرپیشه. [ هَُ ن َ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) هنرمند :
هنرپیشه آن است کز فعل نیک
سر خویش را تاج ، خودبرنهد.
ناصرخسرو.
هنرپیشه فرزنداستاد او
که همدرس او بود و همزاد او.
نظامی.
بدان خوبروی هنرپیشه داد
هنرپیشه را دل به اندیشه داد.
نظامی.
هنرپیشه راپیش خواند اوستاد
که چون است از ما نیاری تو یاد؟
نظامی.
شبی سر فروشد به اندیشه ام
به دل برگذشت آن هنرپیشه ام.
سعدی.
|| آنکه کاری بزرگ کند. دلیر. مبارز :
مرد هنرپیشه خود نگردد ساکن
کز پی کاری شده ست گردون گردان.
ابوحنیفه اسکافی.
ای خردمند هنرپیشه و بیدار و بصیر
کیست از خلق به نزدیک تو هشیار و خطیر؟
ناصرخسرو.
او که در این پایه هنرپیشه نیست
از سپر و تیغ وی اندیشه نیست.
نظامی.
|| دانشمند. دارای دانش بسیار :
که بود از ندیمان خسروخرام
هنرپیشه ای ارشمیدس به نام.
نظامی.
|| در تداول امروز، کسی که در سینما، تآتر، آواز و هنرهای نمایشی دیگر کار کند و آن هنر را حرفه خویش سازد.

فرهنگ فارسی

هنرمند، بازیگرتئاتر، درنمایشنامه یافیلم
( صفت ) ۱- هنرمند صنعتگر . ۲- هنرمندی که حرفه اش بازی درصحن. نمایش است آکتور جمع : هنرپیشگان .

فرهنگ معین

( ~. ش ) (ص . )۱ - هنرمند. ۲ - بازیگر تئاتر یا سینما.

فرهنگ عمید

۱. هنرمند.
۲. کسی که در یکی از فنون هنری، مانند نقاشی، موسیقی، یا تئاتر استاد باشد.
۳. کسی که در سینما، تئاتر، یا آثار تلویزیونی بازی می کند، آرتیست.

فرهنگستان زبان و ادب

{actor , actress} [هنرهای نمایشی] فردی که نقش سینمایی اجرا می کند متـ . بازیگر 2

مترادف ها

actor (اسم)
بازیگر، هنرپیشه، شاکی، حامی، خواهان

artist (اسم)
هنرپیشه، هنرمند، صنعت گر، نقاش و هنرمند، مصور، موسیقی دان

thespian (اسم)
هنرپیشه

craftsman (اسم)
هنرپیشه، هنرمند، پیشه ور، صنعت گر، نویسنده، پیشه کار

player (اسم)
هنرپیشه، نوازنده، بازیکن، بازیکن ورزشی

فارسی به عربی

فنان , لاعب , ممثل

پیشنهاد کاربران

هنرپیشه نام فیلمی به کارگردانی محسن مخملباف و محصول سال ۱۳۷۱ است. در این فیلم اکبر عبدی در نقش بازیگر فیلمهای کمدی سینما ظاهر شده و بخشی از چالشهای درونی زندگی وی به تصویر کشیده شده است.
• اکبر عبدی ( اکبر عبدی )
...
[مشاهده متن کامل]

• فاطمه معتمدآریا ( سیمین )
• ماهایا پطروسیان ( زن کولی )
• حمیده خیرآبادی ( مادر اکبر )
• حسین پناهی
• محمدرضا شریفی نیا
• حمید عبدالملکی
• سمیرا مخملباف
• مریم سپهری
• آزیتا حاجیان
• پروین سلیمانی
اکبر عبدی بازیگر موفق فیلم های کمدی به دلیل نازایی همسرش و مشکلات حرفه ای اش که او را از رسیدن به آروزهایش بازمی دارند دچار آشفتگی در زندگی شخصی و اجتماعی است. سیمین همسر اکبر زن کولی ظاهراً لالی را به عقد اکبر درمی آورد تا اکبر از او صاحب فرزندی شود. حضور زن کولی زندگی آن دو را دگرگون می کند. اکبر به زن دل می بندد و کار سیمین به مرز جنون می کشد. سیمین به تیمارستان فرستاده می شود و زن کولی هم آبستن نمی شود. وقتی اکبر زن کولی را به حلبی آباد محل زندگی اش بازمی گرداند متوجه می شود که زن لال نیست. عبدی مستاصل به تیمارستان می رود و سیمین را به خانه بازمی گرداند. آن دو نوزادی را از پرورشگاه به عنوان فرزندخوانده می پذیرند.
یازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر ( بخش مسابقه سینمای ایران ) در سال ۱۳۷۱
• برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری ( جهانگیر میرشکاری )
• برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری ( ساسان باقرپور )
• برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس ( رضا علاقه مند )
• برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس ( سعید مترصد )
• کاندید سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی ( محسن مخملباف )
• کاندید سیمرغ بلورین بهترین چهره پردازی ( عبدالله اسکندری )
• کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد ( اکبر عبدی )
• کاندید سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن ( فاطمه معتمدآریا )
دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر ( بخش مسابقه بهترین عکس ) در سال ۱۳۷۲
• کاندید سیمرغ بلورین بهترین عکس ( میترا محاسنی )
دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر ( بخش مسابقه بهترین پوستر ) در سال ۱۳۷۲
• برنده دیپلم افتخار بهترین پوستر ( رضا عابدینی )

هنرپیشه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/هنرپیشه_(فیلم)
آرتیست، بازیگر، ستاره، مقلد، هنرمند، اکتور

آکتور

بپرس