پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٩٠٩)
برکشیدن دندان :کندن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۲ ) .
برکشیدن جامه: کندن لباس. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۷۳ ) .
از بیخ کشیدن: ریشه کن کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۰۴ ) .
کشیدن بیخ: ریشه کن کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۴ ) .
بر کسی افتادن:حمله کردن به وی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۷۳ ) .
بر کاروان زدن: غارت بردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۴ ) . زدن بر کاروان: تاراج کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چ ...
بر کار گرفتن: معمول داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲۶ ) . - بکار گرفتن. بکار بستن. مشغول ساختن. گرفتار کردن : آن رفت که ...
بر کار رفتن: موثر بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۱۰ ) .
برکات انفاس: برکت های نفس ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۳۲ ) .
بر قرار اصل : برطبق معمول. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۲۶ ) .
برف دی مهی: برف ماه دی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵۷ ) .
برعادت: حسب المعمول. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۰۳ ) .
برطاق نهادن: فراموش کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۰۴ ) .
برشدن اندیشه: اوج گرفتن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۰ ) .
بر سر سنگ نشستن: کوه نشین شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۴۹ ) .
بر سر طعام نشستن: خوردن گرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۵ ) .
برزمین زدن: افکندن ، انداختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۸۷ ) .
بر زبان گذشتن: نقل کردن ، بازگفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۳ ) .
بر زبان راندن نام کسی: یاد کردن اسم او. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص 100 ) .
بر دل نهادن رنج: غصه دارشدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۹ ) .
رنج بر دل نهادن: غصه دارشدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۹ ) .
بر دل گذشتن: خطورکردن بر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۸۲ ) .
سنگ بر دل بستن: کنایه از تحمل سختی کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۱ ) .
بر در کسی زدن: جویا شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۳ ) .
برداشتن دست دعا: دعا کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۲۷ ) .
برداشتن به کفر: تلقی کردن به کافری . ( ( … و اگر خود کلمه ایمان گویی، به کفر بردارند . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۴ ) ...
بر دادن به باد: از بین بردن . ( ( … اندوخته و فراهم آورده ی پدر جمله به باد هوا و هوس بر داد . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ...
بر خاک غلتیدن :تمرغ کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۰ ) .
بر خاطر داشتن: حفظ بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۶۰ ) .
برخاستن موانع: برطرف شدن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۳۴ ) .
برخاستن دوستی: از بین رفتن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۸ ) .
برخاستن حکم از کسی: ساقط شدن آن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۳ ) .
برخاستن از پیش خاطر: زایل شدن از چشم . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۱ ) .
برحذر بودن: دوری گزیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۰ ) .
بر چیزی قرار دادن: تصمیم گرفتن برآن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۱۳ ) .
بر چیزی باعث آمدن: تحریک کردن بر آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۰ ) .
در چشم نهادن انگشت: پذیرفتن، اطاعت کردن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۸ ) .
بر جای سرد گردانیدن: برفور کشتن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص 70 ) .
بر جای سرد شدن: برفور مردن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۳۵ ) .
بر جای ایستادن: توقف کردن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۵۲ ) .
برجای: بر فور ، درجا ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۰ ) .
برتری جستن: رجحان طلبیدن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۶۰ ) .
بر تافتن عنان: برگرداندن دهنه ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۶ ) .
بر تافتن توانی:تاب آوردن سستی ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۹ ) .
بر پشت نهادن : بارکردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۸۱ ) .
بر پشت گرفتن : حمل کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۸ ) .
براهین حکمت: دلیل های حکمت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۴ ) .
برآن داشتن :وادار کردن به. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص 134 ) .
برادر صلبی :برادر هم پشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۲ ) .
برادر خواندگان :مردمی که با وی پیمان برادری ببندند. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۸ ) .