پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٩٠٩)
پیشانی بودن:گستاخی داشتن ، جسور بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۷ ) . به نظر نگارنده پیشانی بودن ترجمه ی تحت الفظی واژه ی ...
پیشان محفل:بالای مجلس ، صدر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۱۵ ) .
پیش اندیشی:مآل اندیشی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص231 ) .
پیش اندیش:مآل اندیش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۳۵ ) .
پیش از وقوع:قبل از روی دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۱ ) .
پیش آورد قضا:رویداد تقدیر. ( ( با آنکه عوارض روزگار و پیش آوردقضا اختلاف لیل و نهار او را در طی و نشر ناپروایی می داشت. ) ) ( مرزبان نامه، محمد ر ...
پیرایه فرو گشادن:زیور افگندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۴ ) .
پیرایه ساختن:زینت دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷۲ ) .
پهلو بر زمین نهادن:کنایه از خوابیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۶ ) .
پوشیدگان پرده غیب:مستوران حجاب نهان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۵۶ ) .
پنگان بلورین:ظرف از بلور، کنایه از آلت زن. ( ( . . و قطره ای چند سیماب ناب از ابریق عقیق در جوف پنگان بلورین ریخت. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج ...
پند نگاهداشتن:اندرز شنیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۱۱ ) .
پنجه ی پلنگ:پنج انگشت پلنگ. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۴۱ ) .
پلاس ِ تیره:پشمینه ی سیاه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۸۶ ) .
پشت به چیزی دادن:متکی شدن به آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۳۳ ) .
پشت باز دادن:تکیه کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۹ ) .
پسندیده ی عقل:گزیده ی خرد. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۹ ) .
پسندیده خلیقت:نیک سرشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۸۱ ) .
پسندیده خلال:نیک خو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۷۹ ) .
پسندیده خصال:نیک سیرت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۸۸ ) .
پسندیده حق:مقبول حق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۵۲ ) .
پسندیده ترین:گزیده ترین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۲۹ ) .
پست گردانیدن:فرو افگندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۰۱ ) .
پست پایه:دون رتبه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۵۳ ) .
پره ی قبا:دامن قبا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۷ ) .
پره : لبه، کناره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۷ ) .
پر لطیفه: پر از لطف، نغز. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۷ ) .
پر طنین:پر آواز. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۳ ) .
پر شتاب بودن مغز:مضطرب گشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۰۴ ) .
پرستاران:کنیزکان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۶۸ ) .
پرده نهانی:خفای کامل. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۶ ) .
پرده ناساز:نوای نامیزان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۸۶ ) .
پرده عشاق:نوای عشاق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۸۶ ) . پرده عشّاق: مقامی از مقامات موسیقی ( ( سعدی از پرده عشاق چه خوش می ...
پرده اغانی:نوای سرود ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۳۹ ) .
پرده آبگون:کنایه از آسمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۹۵ ) .
پر داختن از:فارغ شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۸۳ ) .
پر خداع: بسیار حیله، مکار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۳۶۶ ) .
پراگنده صحبت: یاوه گو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲۴ ) .
پایه ی نازل: رتبه ی پست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۶۴ ) .
پایه ی زیرین: زینه فرودین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۴۴ ) .
پایه اول: زینه نخست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۶ ) .
پای . . . نهادن: مسلط شدن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۱۳ ) .
پای مرد: میانجی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۲۷۲ ) .
پای لغزیدن: زلت ، عثرت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۱۸۸ ) .
پای فرو شدن:باز ماندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۸۴ ) .
پای دررکاب کردن:ایستادگی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۲۳۳ ) .
پای دررکاب افشردن:ایستادگی کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۴۰۸ ) .
پای در رکاب آوردن: سوارشدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۷۵ ) .
پای در دامن کشیدن: ساکن نشستن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۵۳ ) .
پای به گل فرو شدن:در وحل بازماندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۴۲ ) .