پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٩٠٩)

بازدید
١٤,٣١٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تیر خطا رفتن: به هدف نرسیدن تیر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تیرگی رای: تاریکی فکر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تیر چهار پر: تیر دارای چهار پر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۶۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تهذیب صفات:پاکیزه کردن صفت ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳۸ ) .

پیشنهاد
١

تهذیب پذیرفتن:پاکیزگی یافتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۴۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تو گفتی:پنداشتی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

توگویی:پنداری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توقف ساختن:درنگ کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توقع بودن:چشم داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توفیق ازلی:تایید الهی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

توصل طلبیدن:به چاره به چیزی رسیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توسن طبیعت:وحشی طبیعت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توسم نمودن:فراست بردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۰ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

توسل کردن:نزدیکی جفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 90 ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

توختن وام:ادای دین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۰ ) .

پیشنهاد
٢

توانی برتافتن: سستی پذیرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تواریخ دین: تاریخ های دین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۴۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تواتر جماعات: اجماع پیاپی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تو آمدن: خم شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۰۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنویه جاه: بلند کردن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنگی آب: مضیقه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۳۷۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنگ و بند: مضیقه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۸۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنگ مجال: محدود . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنگ گردانیدن: در مضیقه گذاشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۲۹ ) .

پیشنهاد
٢

تنگ آوردن مجال: در تنگنا نهادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۱۳۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تنک حال: نازک حال . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تناول فرمودن: خوردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۷ ) .

پیشنهاد
٢

تمییز برخاستن:زایل شدن تشخیص. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تمیل طبع:مایل شدن طبع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تمنع ساختن:استوار شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تمکین فرمودن:به فرمان بودن ، احترام. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تمسک ساختن:چنگ در زدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تمام گوشت:چاق ، سمین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۴۲۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تمام زهره:کامل جرأت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۶۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تمام آفرینش:کامل خلقت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تمادی کردن:دور در شدن در بی راهی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۰ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تلوین حالات: دگرگون شدن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلون طبع: رنگ به رنگ شدن سرشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۲۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تلقین رفتن: فرا زبان نهادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تلقین رحمانی: القای ایزدی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۸۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تکوین نطفه: هست کردن نطفه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۲ ) .

پیشنهاد
١

تکلف به جای آوردن: تعهد معمول داشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تکدر گرفتن: تیرگی پذیرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۲۲ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تقویم حال:راست کردن وضع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در زبان انگلیسی به خاکستر و زغال coal گفته می شود . واژه ی coal انگلیسی همان واژه ی"کؤل " ترکی است به معنی خاکستر . کؤلّوک در زبان ترکی به معنی محل ر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

واژه ی coal انگلیسی همان واژه ی"کؤل " ترکی است به معنی خاکستر . کؤلّوک در زبان ترکی به معنی محل ریختن خاکستر گفته می شود . یک ضرب المثل ترکی می گوید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

cow در انگلیسی همان تغییر یافته ی گاو فارسی است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دکتر کزازی در ذیل واژه ی اندر می نویسد : ( ( اندر در پهلوی انتر antar بوده که "ت" به" د" تغییر یافته و اندر شده . این واژه را می توانیم با enter در ف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

top همان تغییر یافته تپه ی فارسی است ما در زبان ترکی به بالاترین قسمت سر" تَپه" می گوییم. فارس ها به کوه کم ارتفاع تپّه می گویند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥١

بِگماز: دکتر کزازی در مورد واژه ی " بِگماز" می نویسد : ( ( بگماز به معنی جام و باده است. پنداشته آمده است که این واژه از دو پاره ی بگ ریختی از "بغ" ب ...