پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٩٠٩)
چابک سوار: سوارکار ماهر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۰۸ ) .
"قمیز" ( Kymyz ) نوعی نوشیدنی لذت بخش است که از شیر مادیان تهیه می شود و در میان اقوام ترک کوچدار و نیمه کوچدار ، امروزه نیز مورد استفاده قرار می گیر ...
شستن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " شستن " می نویسد : ( ( شستن با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است. ستاک کهن واژه خشَود xšaud می توانسته است بود ک ...
مزیدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " مزیدن" می نویسد : ( ( در پهلوی مچیتن mičītan، به معنی چشیدن بوده است و ستاک آن همان است که در" مزه" نیز به کار برد ...
ناله: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ناله" می نویسد : ( ( ناله در پهلوی می بایست نالگnālag می بوده است؛ستاک واژه همان است که در "نی " نیز دیده می شود؛ ر ...
کُنام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کنام" می نویسد : ( ( کنام به معنی لانه ی ددان است. می تواند بود که این واژه در ریشه، با کُنا در کردی به معنی سوراخ ...
جهان فرسای: فرساینده ی عالم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹۸ ) .
جهان فانی: دنیا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۸۹ ) .
جهان دوستی: محبت عالم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۴ ) .
جوهرنهاد: اصل آفرینش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۹ ) .
جوهر ملک: اصل ملک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵۲ ) .
جوهر روح: اصل روان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۲ ) .
جوهر آدمی : اصل آدمی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۵۹ ) .
جود و سخا:رادی و بخشش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۷ ) .
جود ورزیدن:بخشش کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳ ) .
جواهر محامد:گوهرهای ستایش ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۸ ) .
جواهر سفلی:گوهرهای فرودین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳ ) .
جواهر فطرت:گوهر های آفرینش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۲۱ ) .
جواهر حیوانات:گوهر های جانداران. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۵۹ ) .
جوانمرد پیشه:فتی ، کریم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۰۷ ) .
جوان گشتن:شاب گشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۲ ) .
جوامع کلمات:سخنان جامع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۱۶ ) .
جوال عشوه:کیسه عشوه ، اضافه تشبیهی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷ ) .
جوارح وحوش:وحوش پرندگان شکاری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۴ ) .
جوار مأمون:همسایگی امن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۹ ) .
جواذب همت:کشش های همت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۴۶ ) .
جواذب آرزو:کشش های آرزو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۹۷ ) .
جنود ملاعین:لشکریان ملعونان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۸ ) .
جنبش افلاک:حرکت فلک ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۸۲ ) .
جنایت نهادن:متهم به جنایت کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۳ ) .
جناب نبوت:آستان پیامبری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵۳ ) .
جناب کبریا:درگاه عظمت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹۷ ) .
جمع آمدن:انجمن شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۱ ) .
جمجمه ی کوهسار:کاسه سر کوه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۳ ) .
جماهیر وحوش:گروه حیوانات. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۹ ) .
جماهیر خلق:توده های مردم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۷۹ ) .
جمال گرفتن:جلوه یافتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۲ ) .
جمال صورت:زیبایی چهره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹ ) .
جمال سخن:زیبایی کلام. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴ ) .
جمال دادن:جلوه بخشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۹ ) .
جمال حقیقت:زیبایی حقیقت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳ ) .
جلیت حال:درخشش حال. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳۴ ) .
جلوه دادن:نیک نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۵۰ ) .
جلسای حضرت:سرنشینان درگاه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۱ ) .
جلد زمین:قشاء زمین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۶۱ ) .
جلافت طبع:سبکسری سرشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵۶ ) .
جگرگوشگان:فرزندان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۶ ) .
جگر کباب گشتن: دلسوخته شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۱ ) .
جگر کباب بودن: دلسوخته بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۳۷۷ ) .
جگر تشنگان: عطشان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۰۴ ) .