پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٩٧)
حجب دماغ: پرده های دماغ. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹۰ ) .
حجب امکان: پرده های امکان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۶۳ ) .
حجاب کردن: پرده کشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۳۸ ) .
حجاب بر انداختن:پرده کنار زدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۴ ) .
حجاب افتادن:فاصله افتادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷۶ ) .
حبل وداد:رشته مودت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۶۹ ) .
حبل نسل:رشته نسل. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۳ ) .
حبس آفت:زندان بلا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۷ ) .
حبایل موالات:قیدهای دوستی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۸ ) .
حبایل فراق:قیدهای جدایی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۷۹ ) .
حبایل جد:قیدهای کوشش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹۹ ) .
حامل آمدن:وادار کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۳۴ ) .
حال و مآل:اکنون و آینده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸ ) .
حال نیازموده:تجربه ناکرده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۵۷ ) .
حال گشتن:فرود آمدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۲ ) .
حالا و مالا:اکنون و آینده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۱۷ ) .
حال اعتدال:کیفیت میانه روی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۶۲ ) .
حاضر آمدن:حضور یافتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۶۴ ) .
حاصل آمدن: نتیجه دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۰۳ ) .
حاشه ی خاطر: کناره ی ذهن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۲ ) .
حارسه ی بصر: حس کننده ی بینایی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۵۹ ) .
چیرگی یافتن: مسلط شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۹ ) .
چهار قوائم:چهار دست و پا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۸۰ ) .
چهار عناصر:آب باد خاک و آتش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۳۸ ) .
چهار دروازه:کنایه از دو گوش و دو چشم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳۶ ) .
چهار حمال قوائم:دست ها و پاها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۷ ) .
چهار پهلو شدن شکم:چاق و فربه شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۷۴ ) .
چنگال انداختن:پنجه چشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۷۷ ) .
چناروار:مانند چنار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۴ ) .
چشم به راه داشتن:انتظار کشیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۲ ) .
چست کردن میان:محکم بستن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۷۴ ) .
چست کردن:استوار ساختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۰۸ ) .
چرخ پیروزه:آسمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۷۴ ) .
چربی خوردن:ماده روغنی خوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۲ ) .
چاکر نوازی: بنده نوازی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۰۵ ) .
چاشنی دادن: چیزی به اندازه چشیدن دادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۰ ) .
چاره ی کار: درمان کار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۱ ) .
چاره دانستن: درمان شناختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۴ ) .
چابک سوار: سوارکار ماهر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۰۸ ) .
"قمیز" ( Kymyz ) نوعی نوشیدنی لذت بخش است که از شیر مادیان تهیه می شود و در میان اقوام ترک کوچدار و نیمه کوچدار ، امروزه نیز مورد استفاده قرار می گیر ...
شستن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " شستن " می نویسد : ( ( شستن با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است. ستاک کهن واژه خشَود xšaud می توانسته است بود ک ...
مزیدن: دکتر کزازی در مورد واژه ی " مزیدن" می نویسد : ( ( در پهلوی مچیتن mičītan، به معنی چشیدن بوده است و ستاک آن همان است که در" مزه" نیز به کار برد ...
ناله: دکتر کزازی در مورد واژه ی " ناله" می نویسد : ( ( ناله در پهلوی می بایست نالگnālag می بوده است؛ستاک واژه همان است که در "نی " نیز دیده می شود؛ ر ...
کُنام: دکتر کزازی در مورد واژه ی " کنام" می نویسد : ( ( کنام به معنی لانه ی ددان است. می تواند بود که این واژه در ریشه، با کُنا در کردی به معنی سوراخ ...
جهان فرسای: فرساینده ی عالم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹۸ ) .
جهان فانی: دنیا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۸۹ ) .
جهان دوستی: محبت عالم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۴ ) .
جوهرنهاد: اصل آفرینش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۹ ) .
جوهر ملک: اصل ملک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵۲ ) .
جوهر روح: اصل روان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۲ ) .