پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٩٧)
خاک بر سر کردن:خوار و ذلیل ساختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 132 ) .
خافض و رافع:فرود آرنده و بر کشنده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹ ) .
خاطر جوال: ضمیر گردنده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۷ ) .
خاص بودن: ویژه بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۵۶ ) .
خارستان خیبت: خارزار نومیدی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۶ ) .
خارای مخطط: ابریشم خط دار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 487 ) .
خادم مخدومی : سروری و چاکری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 447 ) .
خادم تن : خدمتگزار تن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 140 ) .
شیر ( خوراکی ) یعنی مایع سفید رنگ خوردنی: در زبان ترکی می شود: سوت ( sūt ) این واژه از زبان پهلوی وارد زبان ترکی شده است و با واژه ی سود از یک ریشه م ...
پَدرام:دکتر کزازی در مورد واژه ی "پدرام " می نویسد : ( ( پدرام در معنی آسوده و بی گزند و بهروز و شادکام است. چنان می نماید که واژه از دوپاره ی پد ( = ...
نِشیم:دکتر کزازی در مورد واژه ی " نشیم" می نویسد : ( ( نشیم در پهلوی نشم nišem بوده است. این واژه به معنی نشیمنگاه و آشیانه و کاشانه است, ، در این زب ...
خِنْک :به معنی سپید است. ( ( گر آهوست برمرد موی سپید تو را ریش و سرگشته چون خنگ بید ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، ۱۳۸۵، ...
حقیقت حال:درستی حال. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 106 ) .
حمله ی عرش: ج حامل ، باربران . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 547 ) .
حقیر بنیت:ضعیف جثه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 497 ) .
حکم برخاستن از کسی:زایل شدن حکم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 93 ) .
حیوانات عجم: جانوران زبان بسته. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 191 ) .
حیاض کوثر: آبگیر های کوثر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 75 ) .
حیات ابد: زندگی جاوید. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 285 ) .
حور لقا: زیبا رو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 353 ) .
حور چهرگان: زیبا رویان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 518 ) .
حور پیکر: زیبا رو. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 200 ) .
حوران خلد: زیبایان بهشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 291 ) .
حوایل فراق: حائلهای جدایی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 379 ) .
حوالت گاه: محل ارجاع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 46 ) .
حوالت کردن: واگذار نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 243 ) .
حوالت فرمودن: احاله کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 476 ) .
حوالت افتادن: واگذار شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 421 ) .
حواشی دولت: چاکران . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 453 ) .
حواس مدرکه: حس های درک کننده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 285 ) .
حوادث ایام: پیشامدهای روزگار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 225 ) .
حمله ی عرش: ج حامل ، باربران . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 547 ) .
حمایت طلبان: پشتیبانی خواهان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 358 ) .
حمامه ی طبع: کبوتر ذوق . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 5 ) .
حمال قوائم:دست و پاهای حمل کننده . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 57 ) .
حماقت پیمای:بیخرد ، هرزه پو . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 411 ) .
حلیت شایسته:پیرایه ی مناسب . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 239 ) .
حله سبز:برد سبز . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 214 ) .
حلیت بستن:زیور کردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 9 ) .
حله ی حورا :برد زیبا رو . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 58 ) .
حلقه صفت :دایره وار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 165 ) .
حلقه وار :دایره گون . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 105 ) .
حلقه شدن :دایره گشتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 96 ) .
حلقه در گوش کردن :مطیع شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 303 ) .
حلقه ی پیروزه:فلک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 180 ) .
حلقه بر در زدن:کوبیدن در. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 104 ) .
حلبه دعوی:محل مسابقه ی ادعا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 9 ) .
حلبه ی مسابقت:میدان سیاق. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 191 ) .
حکیم پیشه:طبیب. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 326 ) .
حکم فرمان:اجازه ی دستور. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 110 ) .