پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
خواهندگان:خواستاران ، طالبان. ( ( تا خلق را بهره تعلیم به خشم و افاضت بر خواهندگان نثر کنم . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ...
خواهر برادری:خواهری و اخوت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۷۲ ) .
خوان. . . باز کشیدن:سفره گستردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۱ ) .
خوافی خاطر:نهانی های ذهن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹۹ ) .
خواطی خاطر:نادرست های ذهن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹۹ ) .
خواطر فاسد:اندیشه های تباه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۹ ) .
خواص حضرت:نزدیکان پیشگاه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹۷ ) .
خواص خدم:خادمان ویژه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹۲ ) .
خواستاری کردن:خواستگاری نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۲ ) .
خواب و بیداری:نوم و یقظه . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۲۷۶ ) . خواب و بیداری: [عامیانه، اصطلاح] در حالت بین بیداری و خواب.
خواب کلی:خواب کامل . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۱۹۷ ) .
خنگ ابلق ایام:روزان و شبان . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۰۱ ) .
خنیاگر دوست:دوستدار موسیقی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۶ ) .
خلیۀ خاطر:کندوی ذهن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹ ) .
خلیفه مطلق:جانشین قطعی . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۶۵ ) .
خلود یافتن:جاودانه شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷ ) .
خلوت ساختن:تنهایی گزیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۸ ) .
خلق لئیم:آفرینش پست . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۶ ) .
خلق کریم:خوی بزرگوار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۹ ) .
خلق خدا:آفریده خدا . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۹ ) .
خلق انبوه:جمع کثیر . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۳ ) .
خلال ستوده:خوی های نیک . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۸ ) .
خلاف طبع:ناسازی طبیعت ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۵ ) .
خلاص فرمودن:رها کردن ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۴۰ ) .
خلاص . . . جستن:رهایی جستن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۵ ) .
خطیر و حقیر:بزرگ و کوچک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۱۹ ) .
خطبه کاوین:عبارت مهر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۷ ) .
خطا و خطل:اشتباه و سبک سری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۸۸ ) .
خطا رفتن تیر:اصابت نکردن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۶ ) .
خطا بین:نا درست بیننده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۳۷ ) .
خطا بخشایی:بخشودن گناه غیرعمد. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۲۱۷ ) .
خصم ربای:دشمن ربای. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۳۶۶ ) .
خصم افگنی:دشمن شکنی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۳۶۸ ) .
خصم افگن:دشمن شکن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۳۵۶ ) .
خصل امانی:داو آرزوها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۳۲۸ ) .
خصایص حمیده:شایستگی های ستوده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۲۷۰ ) .
خصال کریم:خوی های بزرگوار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۲۷۰ ) .
خصال آزموده:خوی های مجرب. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۹ ) .
خسروی گاه:تخت شاهی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۶ ) .
خسرو ددان:شاه وحوش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۱۸ ) .
خسروان تاجدار:شاهان با تاج. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۸۸ ) .
خست طبع:هستی طبیعت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۱۱ ) .
خسایس مراتب:پست ترین مرتبه ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ص ۴۴۶ ) .
خساست نفس:فرومایگی نفس. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ص ۲۶۴ ) .
خزان عیش:پاییز زندگی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۱ ) .
خزان عمر:پاییز عمر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳۶ ) .
خریف عمر:پاییز عمر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۰۱ ) .
خریده عذرا:دوشیزه بکر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۶۲ ) .
خرم آباد بهشت:نزهتگاه بهشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳۶ ) .
خر لنگ:خر وامانده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳ ) .