پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
در وسع آمدن:در امکان آمدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۱ ) .
در نوشتن فرش عمر:درهم پیچیدن آن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۳۷ ) .
در ناله آمدن:نالان شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۶۱ ) .
در میان افگندن:مطرح ساختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۵ ) .
در میان آمدن:مطرح شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۷ ) .
در ماتم نشستن:سوگوار شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۱ ) .
در لباس . . . شدن:ملبس گشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۶۳ ) .
در گوش کردن:به گوش آویختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۵ ) .
در گلو شکستن:خفه ساختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۸۰ ) .
در گشتن دور:مرور زمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۰ ) .
در گشاد افتادن:آسیب پذیر شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۸۰ ) .
در گردن گرفتن: متقبل شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۳۸ ) .
در گردن نهادن:به عهده گرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۶ ) .
در گرد کسی رسیدن: به او رسیدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹۸ ) .
در کنار نهادن: گذاشتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۳۳ ) .
در کشیدن گریبان : رها شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۵ ) .
در کنار کشیدن : در آغوش گرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۵ ) .
در کسی یا چیزی آویختن:گلاویز شدن با. . . . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۱ ) .
در کار . . . کردن:صرف نمودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۰۱ ) .
در کار بستن:عمل کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۷ ) .
در کار آوردن:به کار گرفتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۰ ) .
در کار آمدن:موثر افتادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۴ ) .
درکات سعیر: طبقات دوزخ. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۸ ) .
در قلم گرفتن: به حساب آوردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۳ ) .
در قلم آمدن: به حساب آمدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۰۷ ) .
در قالب . . . نشستن: هماهنگ شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۵۳ ) .
در قالب ریختن: آفریدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۲ ) .
در عهده بودن: متعهد بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۷ ) .
در عمل آوردن: اجرا کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۷ ) .
در عقد آوردن:به رشته کشیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص 4 ) .
خوخان : در زبان ترکی به لو لو " خوخان گفته می شود . وقتی که می خواهند بچه را بترسانند تا بخوابد می گویند: " یاتماسان خوخان گلر آپارار " یعنی اگر نخوا ...
در زبان ترکی به لو لو " خوخان گفته می شود . وقتی که می خواهند بچه را بترسانند تا بخوابد می گویند: " یاتماسان خوخان گلر آپارار " یعنی اگر نخوابی خوخان ...
در پیش افکندن: جلو انداختن. ( ( و بر دوش حمالی نهاد و او را در پیش افگند . ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۵ ) .
در عربده آمدن:ستیزه کردن. ( ( با عبده ی آن درخت در عربده ملامت آمد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۵ ) .
در عجب بودن:شگفت زده بودن. ( ( ایرا گفت: ای فلان در عجبم از تو. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹۹ ) .
در عبارت آوردن:نقل کردن. ( ( و آنچه در باطن او از حقد دادمه متمکن است، در عبارت آرد. ) ) ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۶ ) . ...
در عبارت آمدن:نقل شدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۰۶ ) .
در صدر نشاندن: ریاست دادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۳ ) .
در شیشه کردن: داخل شیشه نمودن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸ ) .
در شباک . . . آویختن: به دام افتادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۸ ) .
در سنگ نشستن: بر کوه نشستن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۹ ) .
در سر گرفتن: به سر کشیدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۲۹ ) .
در سر کشیدن: به سر در آوردن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۲۷ ) .
در سر افگندن: به مخیله راه دادن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۵۴ ) .
در سر افتادن: به کله زدن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۱ ) .
درست مغربی: سکه مغربی ، کنایه از خورشید . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۶ ) .
درست گردانیدن عزم: تصمیم گرفتن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۳ ) .
درست زر: سکه کامل عیار . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۸۶ ) .
درست رای: نیک اندیشه . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵ ) .
در زنجیر کشیدن: اسیر ساختن . ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۸۲ ) .