پیشنهاد‌های علی باقری (٢٩,٨٨٤)

بازدید
١٤,٢٣٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

en : ( ترکی استانبولی ) : . . . از ، daha en : همان از Bu aşkın daha en başından Korkuyordum ben zamandan ترجمه تحت الفظی :از همان آغاز این عشق از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

daha ( ترکی استانبولی ) : همان ، همچنان daha en başından : از همان آغاز Bu aşkın daha en başından Korkuyordum ben zamandan ترجمه تحت الفظی :از همان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

aşk ( ترکی استانبولی ) : همان تغییر یافته ی عشق فارسی است . Bu aşkın : از . . . این عشق. Bu aşkın daha en başından Korkuyordum ben zamandan ترجمه ت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bu : ( ترکی استانبولی ) این، ضمیر اشاره به نزدیک Bu aşkın daha en başından Korkuyordum ben zamandan ترجمه تحت الفظی :از همان آغاز این عشق از زمان می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

sayfa ( ترکی استانبولی ) : تغییر یافته ی همان صفحه ی فارسی می باشد . Bir sayfa : یک صفحه ، صفحه ای Bir sayfa kopuyor zamandan Ayrılırken sen yanımd ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

yanımdan : ( ترکی استانبولی ) از کنار من ، از پیش من . کنار موجود ذی شعور مثل انسان yan : کنار ، پیش ، نزد . از نزد موجودی ذی شعور مثل انسان Bir sa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Ayrılırken : ( ترکی استانبولی ) :به محض جدا شدن ، به محض ترک کردن ، هنگام وداع ، از مصدر" آیریلماق" به معنی جدا شدن . مثل جدا شدن دو انسان از همدیگر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

kopuyor ( ترکی استانبولی ) :کنده می شود ، جدا می شود ، پاره می شود . متلاشی می شود . از مصدر قوپّاق به معنی کنده شدن . جدا شدن قسمت کوچکی از هر چیزی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

zamandan: ( ترکی استانبولی ) :از زمان Bir sayfa kopuyor zamandan Ayrılırken sen yanımdan ترجمه : یک صفحه از ( دفتر ) زمان متلاشی ( کنده ) می شود. وق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

zaman : ( ترکی استانبولی ) :زمان zaman : تغییر یافته ی همان زمان فارسی است . zamandan : از زمان Bir sayfa kopuyor zamandan Ayrılırken sen yanımdan ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Bir :یک Bir sayfa kopuyor zamandan Ayrılırken sen yanımdan ترجمه : یک صفحه از ( دفتر ) زمان متلاشی ( کنده ) می شود. وقتی ترکم ( با من وداع ) می کنی. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هنگام بام: کنایه ی ایماست از سپیده دمان و آغاز روز و روشنی. ( ( چو آگه شد از کار دستان سام ز کابل بیامد، به هنگام بام ) ) ( نامه ی باستان ، جلد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

بام دکتر کزازی در مورد واژه ی "بام " می نویسد : ( ( بام که با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است، به معنی روشنایی است و همان است که در بامی به معن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مهراب: دکتر کزازی در مورد واژه ی " مهراب" می نویسد : ( ( مهراب در پهلوی مهراپmihrāp یا متراپmitrāp، پادشاه کابلستان و شـوی سیندخت و باب رودابه است. ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

مَرْغ دکتر کزازی در مورد واژه ی " مرغ" می نویسد : ( ( مرغ در شاهنامه سرزمینی است که مانند" دنبر "و" مای "جغرافیای آن به درستی روشن و دانسته نیست. مرغ ...

پیشنهاد
١

رشته گران فطرت: بافندگان فطرت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص تا ۴۲۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسوم معیشت: روش زیست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۵۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسوم و حدود: رسم ها و حد ها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹ ) .

پیشنهاد
٠

رسوا گردانیدن: بی آبرو کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۶۰ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسوخ قدم: استواری گام. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسن تافتن: طناب بافتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۰ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسم انصاف: شیوه دادگری. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسم شناس: آداب دان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۷۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسم بودن: قاعده بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۱۰۱ ) .

پیشنهاد
٠

رساندن به کسی: ابلاغ کردن به او. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۹۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رساننده: عطا کننده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۸۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رسالت گزاردن: پیام رساندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۹۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رذایل و عیوب: عیب های زشت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

رزانت رای: سنگینی اندیشه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رذایل اوصاف: صفت های پست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص پست ۱۲۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رخصت شرع: ایجازه شریعت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رخنه افگندن: شکاف انداختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۵۰ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رخصت جستن: دستوری خواستن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص تا ۱۲۰ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجم الظن: سنگ اندازی گمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۹۰ ) .

پیشنهاد
٠

رخت فرو گرفتن: حرکت کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۹۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجم شیاطین:سنگسار دیوها. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجاحت عقل: برتری خرد. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رجم زبان: سنگ انداختن زبان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۳۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رتبت قبول: مرتبه پذیرش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۸۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رتبت گرفتن: مرتبه یافتن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۴ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ربح المال: سود مال. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۵۳ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رایحه راحت: بوی آسایش. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۰ ) .

پیشنهاد
٠

راه . . . نگاه داشتن: حفظ راه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۰۵ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رای ازهر: اندیشه روشن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۵۶ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه مشایعت: راه بدرقه. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۸ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه . . . گشا دن: را باز کردن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۲۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه حقیقت: راه درست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۹ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه بودن: طریق بودن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۴۷ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

راه حق: راه راست. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۳۱ ) .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه ارا دت: طریق ایراد ت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۰ ) .