پیشنهادهای علی باقری (٢٩,٨٨٤)
سایه پرورده: ظل پرورده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۵۲۲ ) .
سایه افتادن: ظل افتادن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۶ ) .
سایه افگندن: ظل افگندن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۹ ) .
سال خورد شوها: عجوزهزار داماد، پیرزن شوم روی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۳ ) .
سال عمر برآمدن: پیر شدن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۷ ) .
ساعة فساعة: ساعت به ساعت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۸ ) .
ساقیان عجل: نوشانند گان مرگ. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۹۱ ) .
ساز برکشیدن: نغمه ساختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷ ) .
ساز غنا: نغمه موسیقی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۷ ) .
سابقه خدمت: پیشینه خدمت. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۵۰ ) .
ساختگی کردن: آماده ساختن اسباب. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۶۱ ) .
سابق حال: زمان گذشته. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۶۲ ) .
ساباط علوی: کنایه از آسمان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۰ ) .
uğruna ( ترکی استانبولی ) به خاطرش ، در راه عشقش ، به خاطر دوستاشتنش ، در راهش Soldu renklerim, eskidim uğruna به خاطرش رنگ و رخم زرد شد و پیر شدم Gō ...
drug تغییر یافته ی واژه ی داروی فارسی است. دارو یعنی منسوب به درخت . دار در زبان فارسی به درخت گفته می شود و حرف واو هم پسوند نسبت است مثل پارو ، ج ...
فاطیما اسم حضرت فاطمه ( س ) است که در کتاب های آسمانی حتی در آیین بودا و هند بدان اشاره شده نماد این نام پر خیر برکت هم دست فاطمیا یا حامسا ( خامسا ) ...
حاکم در زبان عبری به معنی دانشمند و حاکم دینی به حاکام و سپس به خاخام تبدیل گردیده.
خاخام تغییر یافته حاکم می باشد. حاکم به حاکام و بعد به خاخام تبدیل شده. خاخام یعنی حاکم دینی، یعنی دانشمند دینی.
ساغ ترکی به معنی بدوش از مصدر ساغماق به معنی دوشیدن و مکیدن شیر از پستان از زبان ترکی به زبان انگلیسی وارد شده و با تبدل غ به ک در ریخت: ساک یا ساک ز ...
زین مغرق: زین آراسته و مرصع. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۴ ) .
زیره با: آش زیره. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۷ ) .
زیر و زبر: پایین و بالا. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۱ ) .
زیرک دلی: هوشمندی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۰۳ ) .
زیرک سار: هوشمند. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۲ ) .
زیرک طبع: هوشیار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۹۲ ) .
زیرزمین: طبقه پایین خانه یا زمین. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۹ ) .
زیرکاه: زیر پوشال، پوشیده. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۶ ) .
زیر خاک کردن: مدفون ساختن. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۱۵ ) .
زیردستان صالح: فرودستان نیکوکار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۳۸ ) .
زیان کردن از پهلوی کسی: ضرر کردن از جهت او. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۷ ) .
زیان کردن از پهلوی کسی: ضرر کردن از جهت او. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۴۷ ) .
زیاد کاران: نرد بازان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص۱۷۰ ) .
زیادت طلبان: بیشی جویان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۳۷ ) .
زه گریبان: کناره گریبان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۸۷ ) .
زیادت جوی: افزون طلبی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۰۴ ) .
زهره ی سعد: اختر نیک، ناهید. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۳ ) .
زهره عذار: ناهید رخ. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۲ ) .
زهره نظر: ناهید رخسار. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۴۶۸ ) .
زهره شکاف: ترسناک. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ( ۳۵۶ ) .
زهره پیشانی: خوش سیما. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۷۴ ) .
زهر آلود: آلوده به سم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۸ ) . زهر آمیز: آمیخته به سم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم ...
زهره به جوش آمدن: به هیجان آمدند. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۲۳ ) .
زهر افشان: افشاننده ی زهر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۸ ) .
زهر فوات: سم نیستی. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۳۳ ) .
زهر آلود: آلوده به سم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۸ ) .
زهرافسای: افسون کننده به زهر. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۱۸ ) .
زورق سیمین: قایق نقره ای. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۲۲۳ ) .
زهر آلود: آلوده به سم. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۱۲۸ ) .
زوایای گیتی: اطراف جهان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۶ ) .
زوایای گیتی: اطراف جهان. ( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص ۹۶ ) .