تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Do away with sth = Get rid of sth از شر چیزی خلاص شدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To steal sth and run away

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حل کردن مشکل ( به ویژه معما یا چیستان و. . . ) To find a solution to a problem ( especially riddles, puzzles, and so on ) . Syn: untangle, solve

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Riddle : معما، چیستان Unriddle : حل کردن معما یا چیستان

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

سوار شدن بر هواپیما Get on the plane

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Devastating: مخرب، ویرانگر، نابودکننده Syn: Ruinous, Harmful, Destructive, Fatal Ex: The earthquake which took place in Bam was very devastating. زل ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

Throwaway society: A community which utilizes things and stuff very e much. ( i. e: more than its size ) جامعه مصرف گرا

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Initial stage مرحله آغازین و اولیه E. g: A business may not be profitable right away, especially during the initial stages of starting up. یک کسب و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یولداش ( ترکی )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان دقت کنین شکل نوشتاری این کلمه، بصورت homegrown هست، نه home grown!!!

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکل غیر رسمی British

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

میتونه به معنی دنبال کسی/چیزی بودن/رفتن باشه. مثلا: I thought you would come back for me. فکر میکردم میای دنبالم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Find sth back چیزی رو دوباره پیدا کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان دقت کنین که شکل صحیح نوشتاری این کلمه، بصورت life - size هست.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دقت کنین شکل صحیح نوشتاری این کلمه، بصورت house - proud هست.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درود Get dinner: to make / cook dinner درست کردن شام E. g: my mom always cooks lunch and my dad usually gets dinner ready. مادرم همیشه ناهار درست می ...