پیشنهادهای leyli (٧٤)
شرایط یا موقعیت پیش اومده رو بجای حل کردن ، پیچیده تر کنی.
do a trade up سرمایه گذاری کردن a trade up ( n )
peel off the top یعنی باز کردن در چیزی مثلا اون ورق الومینیومیه روی سطل ماست یا اون ورقی که روی در سس هست رو بکنی و باز کنی
peel off the top باز کردن در چیزی مثل در سطل ماست یا سس که ورق هستن
باز کردن در چیزی مثل در رانی، قوطی نوشابه بازکردن نارگیل ، گردو، پسته و. . . شکستن تخم مرغ
به معنی مقوی ، قوی هست superhero spices ادویه های قوی یا مقوی superhero foods for students غذاهای مقوی برای دانش اموزان
( v ) به معنی چند لایه رو هم لباس پوشیدن
verb 1. گرفتن {بیماری} 2. کسی یا چیزی رو از جایی آوردن 3. بلند کردن 4. مرتب کردن یا لوازمو سرجاشون گذاشتن 5. متوجه چیزی شدن 6. بدست اوردن جایزه و. ...
پرتوقع بودن
Please stop in to pick your order up . لطفا برای گرفتن سفارشتون به فروشگاه سر بزنید /بیاید .
به هر شکلی , به هر نحوی
مزخرف، مهمل، چرت و پرت، اراجیف فعل هایی که باهاش میان: stand, put up with, believe, take, talk, stop ex:I can not take all this nonsense about dream ...
بدتر از این نمیشه /نمیشد.
بدهکاربودن، مدیون بودن ex:Do you owe the owner?به مالک بدهکاری؟ I owe everything to my parents. من همه چیزو مدیون خانوادم هستم.
?ex:Why do you put such effort into this work چرا برای این کار انقدر زحمت میکشی؟
it is used to indicate ( or ) ex:a designer slash lawyer طراح یا وکیل؟
فکر و ذهنت درگیر همه چی باشه . ذهنت همه جا باشه.
I wouldn't change that for the world. با دنیا عوضش نمیکنم.
grand passion شور و اشتیاق زیاد loveعشق ( شدیدتره ) love at the first sightعشق در یک/اولین نگاه
a bundle of sticks یه دسته تکه چوب
دستمال کشیدن یا خشک کردن ex:would you mind giving these plates a wipe ?before putting them in the cupboard
bounce house به معنی خانه بادی مخصوص کودکان و نوجوانان که در خانه یا شهربازی هست و بچه ها بالا پایین میپرن یا سر میخورن
معمولی، بدون زیبایی و قشنگی
the fact of achieving or producing something that has been promised ارائه
گیرکردن یا قفلی زدن روی اهنگ . I have been jamming to this song non - stop روی این اهنگ قفلی زدم.
be afraid for نگران بودن be afraid of ترسیدن . . . I'm afraidمتاسفانه I'm afraid notمتاسفانه نه /خیر I'm afraid so متاسفانه بله . She's afraid for h ...
رئیس بازی در اوردن ( مثال: بعضی از منشیای مطب که فکر میکنن دکترن، دربون یا نگهبانای مدرسه و کارخونه و. . که فکر میکنن رئیسن )
learnیادگرفتن ، حفظ کردن learn about اطلاع داشتن، اگاه بودن ، دانستن . I like learning American culture . I like learning about American culture اول ...
splash pad, splash park, sprayground, water playground به معنی زمین بازی که فواره های ابپاشی زمینی داره برای بازی کودکان و بزرگسالان هست
با یکی که از خودت سَر تره ، باکلاستره، پولدارتره، سطحش بالاتره ازدواج کنی
wander به معنای دور زدن ، گشتن ( بدون هدف و مقصد یا راه مشخص ) stroll به معنای قدم زدن ( با هدف و مقصد یا راه مشخص )
. please spare this drama خواهش میکنم از این ماجرا گذشت کن /چشم پوشی کن.
please spare this drama . لطفا از این ماجرا گذشت کن/چشم پوشی کن.
the overgrowth گل و گیاه و. . . که خیلی رشد کردن . ex:we need to remove the overgrowth
ساعت نامناسب ۱. کله سحر ۲. بوق سگ
donut - burnout تو رانندگی به معنی دور درجا هست یا حرکت دونات میگن فعلش هم do هست
به معنی دور درجا یا حرکت دونات هست do ) donut - burnout ) do فعلشه
?who have you got your money on شرط میبندی/حدس میزنی کی میبره ؟ برای مسابقات استفاده میشه به این معنی نیست که روی پول شرطبندی بشه فقط حدسیه.
in mint condition یعنی مثل نو ، درحد نو in fair condition یعنی کارکرده ، نو نیست کهنه خراب هم نیست ( نیاز به یه تعمیر خیلی کوچیک داره یا یه خط و خشی ...
I'm starving :دارم میمیرم از گشنگی، گرسنگی همین حالا شروع شده ( مثلا یهو گرسنه شدی و ناهار میخوای ) I'm starved :دارم میمیرم از گشنگی، از مدتی قبل ش ...
گنده گوزی
نرم و روان حرکت کردن در 1 ( میکاپ و زیبایی هم استفاده داره برای مداد ابرو و چشم و خط لب و . . . ) و 2 ( همینطور مدادی که باهاش مینویسیم و. . . به عنو ...
brush your eyebrows up اینجا به معنی به سمت بالا شونه کردن یا برس کشیدن به سمت بالا
گردن گرفتن
تفاوت own up و confess confess اعتراف کردن : ( قانون، دادگاه ) own up گردن گرفتن اعتراف کردن : ( مکالمات روزمره ، غیر رسمی )
با تکان بیرون انداختن there are some stones in my shoes and I have to shake them out.
find one's calling find one's calling in s. th علاقشو پیدا کرده /چیزی که بهش علاقه داره رو پیدا کرده ( واقعی و هدفدار ) examples↓ I know you're u ...
۱. راشین انصاری عزیز woman وُمَن خونده نمیشه دوست عزیز /ˈwʊm. ən/وُمِن خونده میشه جمعشم که ویمِن هست ۲. ( خطاب به اونی که معنی کلماتو تو قسمت اصلی ...
mansplain ( v ) mansplaining ( n ) تحقیرامیزانه توضیح دادن اقایون طوری که میخوان خانم رو نابلد، نادون و احمق نشون بدن . ≠ femsplain/womansplain ( ...
mansplain≠womansplain ( v ) * ( هردو به معنی تحقیرامیزانه توضیح دادن جوری که جنس مکمل رو تحقیر کنن هست ) * ( mansplainاقا تحقیرامیزانه توضیح میده ) ...