نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
vessels: عروق
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blow hot and cold: شل کن سفت کن در اوردن - اصطلاح
٦ ماه پیش
نوع مدال

انتخاب عکس پروفایل

-
همه
٦ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
a feather in one's cap: مایه ی افتخار، موجب سر افرازی{اصطلا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
association: سازمان - ارتباط
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tracks: راه، پیست
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
pretending: تظاهر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gpa: مخفف: grade point average
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
antics: دلقک بازی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
officials: مسئولان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reflected: نشان دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
suffer from: دچار شدن، متحمل شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
suffer from: دچار شدن، متحمل شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
slow increase: افزایش تدریجی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
consuming: مصرف
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ecological community: جامعه زیست بومی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
participate: take part
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
consensus: agreement
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
adversities: بدبختی - سختی - مشکلات
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
more and more: روز افزون
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
couch potato: این اصطلاح برای افرادی بکار می رود ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
like two peas in a ped: مثل سیبی که از وسط دو نصف کرده باشی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as cool as a cucumber: خونسرد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as cool as a cucumber: خونسرد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spoil the beans: بند را به آب دادن ( رازی را برملا ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drill sergeant: رژه نظامی گروهبان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bonfires: آتش بازی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as it turned out: آن گونه که معلوم شد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't digress: don't get off the topic
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i do not shrink: من شانه خالی نمی کنم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
last a long time: دوام طولانی دراد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at one point: یک لحظه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
at one point: یک لحظه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in error: by mistake
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
keep sweeping it under the mat: به ماست مالی ادامه میدیم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wasted: مست
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
this one is on me: این و مهمون من باشید
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teddy bears: خرس عروسکی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bachelor: کدینگ. . . بچه لُر اگر چه" لیسانس ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
disk jockey: همون DJ خودمون!!!!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
baggage handler: باربر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bouncer: نگهبان بار یا دیسکو
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
traffic warden: مامور راهنمایی و رانندگی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
don't get me wrong: بد برداشت نکن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stuffy noise: کسی که راه تنفسی اش بسته شده باشد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
saint sylvester's day: the catholic saint and pop
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
silver anniversary: 25 امین سالگرد ازدواج زن و مرد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
PE: physical education
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
teased: کسی را دست انداختن و متلک پروندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
teased: کسی را دست انداختن و متلک پروندن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tally: چوب خط |||
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
treated: مهمان کردن به چیزی Tex treated ever ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i already despise you: من قبلا حالتو گرفتم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nail is one's coffin: هر چیزی که عمر را کوتاه می کند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
kiss the ring: یعنی ادای احترام کردن نسبت به ارشدت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dubstep: نوعی رقص با لرزش فراوان بدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ride by: یعنی از تو ماشین به کسی شلیک کردن و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pimp cup: یعنی جام شراب، جام شراب لوکس )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
careless remark: گفته ی بی دقت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gain: 1 ) کسب کردن 2 ) سود
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
finance: تامین بودجه کردن - امور مالی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
frankly: بی پرده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
what this in mind: با توجه به این موضوع. . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breathless moments: لحظه های نفسگیر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
breaking me down: منو میشکونن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a blind alley: بیراهه، ناکجاآباد
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a blot from the blue: پیشامد ناگهانی ( اصطلاح )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a cat's paw: بازیچه، آلت دست
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a run for one's money: دمار از روزگار کسی در آوردن ( اصطلا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a pretty kettle of fish: وضع ناجور ( اصطلاح )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a little way off: چیزی نمانده، راهی نیست{اصطلاح}
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a lick and a promise: اصطلاح به معنی گربه شور کردن، کار ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a feather in one's cap: مایه ی افتخار، موجب سر افرازی{اصطلا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a square peg in a round hole: وصله ی ناجور ( اصطلاح )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
achilles heel: نقطه ضعف
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a axe to grind: نفع شخصی در کاری داشتن ( اصطلاح )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as broad as it is long: همان آش و همان کاسه{اصطلاح}
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bargain hunter: چانه زن، ارزان خر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be around: در همسایگی بودن، در مجاورت و نزدیکی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be around: در همسایگی بودن، در مجاورت و نزدیکی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be all through with: تمام کردن. . . . . "اصطلاح"
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be dead set against: اصطلاح - بسیار مخالف چیزی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beard the lion in his den: اصطلاح - با شیر دست و پنجه نرم کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blow off steam: خالی کردن عصبانیت - اصطلاح
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by hook or by crook: اصطلاح - هر جور که شده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
break the ice: یخ مجلس را شکستن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring something to a close: اصطلاح - به چیزی خاتمه دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
build upon sand: اصطلاح - خانه بر آب ساختن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
burn the midnight oil: تا بوق سگ کار کردن، دود چراغ خوردن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bury the hatchet: کدورت ها را کنار گذاشتن - اصطلاح
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
call it a day: تعطیل کردن، بیخیال شدن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
feel funny: اصطلاحی به معنی احساس ناراحتی یا اح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lionize a person: اصطلاحی به معنی از کسی غول ساختن، د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lionize a person: اصطلاحی به معنی از کسی غول ساختن، د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
story: دوستان لطفا دقت کنید اطلاعات اشتباه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sew: دوختن و وصله کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rumble: هم اسم است و هم فعل. . . در نقش اسم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
student: pupil یعنی دانش آموز ولی از student ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
program: program در انگلیسی آمریکایی و progr ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bruised: درمورد یک شخص بخوایم بگیم معنی" زخم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is a big mouth: او دهن لق است
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he is not yet dry behind the ears: هنوز دهنش بوی شیر می دهد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make a face: شکلک درآوردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tan somebody's hide: پوست از سر کسی کندن، کتک مفصل به کس ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the penny drops: اصطلاح. . . 2زاریت افتاد؟
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
jump down somebody's throat: اصطلاح. . . به کسی توپیدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go too far: شور چیزی را درآوردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
from a to z: از سیر تا پیاز، از الف تا یا، کاملا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bring someone into line: کسی را راضی یا رام کردن، نبض کسی را ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make an example of somebody: برای عبرت دیگران کسی را تنبیه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make an example of somebody: برای عبرت دیگران کسی را تنبیه کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
chill out: خونسرد باش! ما به موقع ( سر وقت ) آ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prim minister: نخست وزیر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
made up my mind: تصمیم خودم را گرفتم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
made up my mind: تصمیم خودم را گرفتم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
decided: به نتیجه رسیدن در کاری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bill: لایحه the bill to pass لایحه تصویب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
grew a beard: ریش گذاشت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
correctional system: نظام تادیب ( ادب کننده )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
quiet way: آرامش کامل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lend me your ears: به من گوش بسپارید
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
applauding: کف زدن، تشویق کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
boos: هو کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the lawyers in the trail: وکلای محاکمه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the trail: محاکمه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
getting a job: یافتن شغل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
messy room: اتاق بهم ریخته و بی نظم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
fire employees: اخراج کارمندان
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to keep polished: براق نگه داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
county: منطقه
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is the: عبارت است از
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
along for the ride: تنها برای منفعت کنار کسی بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cause: نهضت
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
make good sense: در مورد جمله زیر: the sentence shou ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
peril awaist you: خطر شما را تهدید می کند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
how could you neglect: چه طوری میتونی بی توجهی کنی؟ چه طور ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
arrested: دستگیر کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
persian subtitle: زیرنویس فارسی!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
subtitle: زیر نویس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
were beaten: مورد ضرب و شتم قرار دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
gang: افراد شرور
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gang of youth: دسته ای از جوانان شرور - باند تبهکا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
emit: ساطع کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
robot landers: ربات راننده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i cant help it: چاره ای ندارم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i cant but go: چاره ای جز رفتن ندارم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
simply: به معنای {فقط}
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
traffic ticket: جریمه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
charming: he is charming مهره مار دارد. . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
im not in the picture: من در جریانش نیستم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am in the dark: اطلاعی از آن ندارم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deceive: you can not deceive me by telling s ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i was keeping my fingers crossed: خدا خدا می کردم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i am having second thought: نظرم عوض شد!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stuff: other stuff like this یه چیزی تو ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
deceive: خودتو گول نزن!!!! don't deceive you ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
furry: پشمالو!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scratch: !!don't scratch your mosquito bites ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
plain english: انگلیسی سلیس
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
neat: {means {COOL
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cute: بانمک/بامزه !what a cute little pup ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rid: . . . Get rid of خلاص شدن از شر چی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
redunt: means repeat
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
important: means necessary=vital=essential=sig ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
disapproval: نارضایتی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
molest: آزار دادن/مزاحم شدن/اذیت کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
skeptical: مشکوک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
blurry: مبهم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
built: was built به گونه ای ساخته شده بود
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bulky: حجیم و جاگیر
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
is playing: در حال اجرا / در حال پخش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ability: درواقع از کلمه ی be able to به وجود ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rage: in a fit of rage در یک جنون آنی. . ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in ways that: به شیوه ای که
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in essence: در ذات موضوع
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
orient: "جهت گیری کردن"
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stripped bare: لخت و عریان شده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is too narrow: بیش از حد جزئی است
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it is too wide: بیش از حد کلی است
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
corner shop: مغازه سر کوچه یا سرپیچ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
the early bird catches the worm: سحرخیز باش تا کامروا باشی ( ضرب الم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
snooze button: ساعت زنگ دار که قسمتی را که زنگ میز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
noway: مترادفyou're kidding به معنای نه با ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drowsy: dozy =drowsy=sleepy
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mock: درکمدی به معنای ادای کسی را دراوردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
how come: ???means why
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
whats the matter: عامیانه:چته؟
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
whats the matter: عامیانه:چته؟
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raining like drops: نم نم بارون
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
interpret the meaning of dreams: علم تعبیر خواب
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
every thing comes to him whowaits: ضرب المثل گر صبر کنی ز غوره حلوا سا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
all i am be is me: من همینم که هستم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
all i am be is me: من همینم که هستم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
when there is smoke there is fire: ضرب المثل تا نباشد چیزکی مردم نگوین ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a constant guest is never welcome: کم بیا شیرین بیا{ضرب المثل}
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
his bread it buttered on both sides: نونش تو روغنه!!!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i feel pins and needle in my foot: {اصطلاح عامیانه} پاهام خواب رفته. . ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sinister remark: سخنان شوم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on steps: در مراحل
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
double duty: نقش های دوگانه
١ سال پیش
١