پیشنهادهای Sunflower (١,٥٦١)
untouched especially by anything that harms or diminishes : entire, uninjured دست نخورده، تمام و کامل، بی عیب و نقص، بی کم و کاست، یکدست، یکپارچه، ...
ظهور کردن! For every Shams of Tabriz who has passed away, there will emerge a new one on a different age, under a different name. با هر شمس تبریزی ...
Of no or very little importance significance, or worth ارزش ( چیزی ) را نداشتن، بدون/بی اهمیت، بدون/ بی ارزش، بدون/بی مفهوم، بدون/ بی اعتبار، ...
Of no account Of no or very little importance significance, or worth ارزش ( چیزی ) را نداشتن، بدون/بی اهمیت، بدون/ بی ارزش، بدون/بی مفهوم، بدو ...
درک یا فهم غلط/اشتباه سوء برداشت، اشتباه متوجهه شدن، کژ فهمی!
پشتِ سر هم !
To be connected by blood or marriage نسبت داشتن How is he related to me? او با من چه نسبتی داره؟
قانع کننده، پذیرفتنی، باور کردنی!
در جا She died instantly
کل روز، تمام روز، تا آخر/انتها/پایان روز، Sometimes I lost my appetite and went without food for days on end. - forty rules of love
To become To get شُدن His eyes grew large, then small and distant.
محتاطانه، هُشیارانه، به طور سنجیده، به طور حساب شده، با حواس جمع، با ملاحضه کاری، از روی ملاحضه کاری، He said that carefully.
پُر عمق The deep part of the pool قسمت پرعمق استخر !
به درستی
Accumulation انبوه، توده ، کپه، انباشته A large deposit of diamonds on the surface. ( Star Trek - Arena )
chiefly British As a noun : Eternity ابدیت، جاودانی، بی زمانی، بی پایانی، تمام نشدن، به آخر - پایان نرسیدن I am the Guardian of Forever Star Trek ...
1. chiefly British As a noun : Eternity به عنوان اسم: ابدیت، جاودانگی، جاودانی، بی زمانی، بی پایانی، تمام نشدن، به آخر - پایان نرسیدن I am the Gu ...
A statement that expresses a judgement or opinion Theory Idea Argument Concept تئوری، استدلال، گمان، حدس، عقیده،
Form فرم، شکل، گونه، نوع، شمایل، ترکیب بندی موجودات از نظر فیزیکی مثلا قیافه، هیکل. . Computer, extrapolate most likely composition of such entit ...
To Understand To realize To know To aknowledge ( علت، معنی چیزی یا کاری را ) فهمیدن، دانستن، متوجه شدن ( وقتی موضوعی، علتی، چیزی، . . قابل فهم ...
As a noun 1. a device for suspending an automatic function on a machine. وسیله یا دستگاهی برای به تعویق انداختن کارکرد/عملکرد اتوماتیک به غیر اتوم ...
ایمن سازی Insufficient safeguards built in. Star Trek TOS
دوباره سنجیدن
Extremely impressive, Skilful Remarkable Amazing فوق العاده ، استادانه، ماهرانه، تحسین برانگیز، عالی، . . . ( به گونه ای که فکر یا احساسات را تحت ...
used to say that something is no longer available or possible وقتی چیزی تموم میشه، دیگر در دسترس نیست، یا ممکن نیست، یا وقتی حقیقتی در مورد ماهیت چیز ...
As a noun: 1. a value or principle which is regarded as universally valid ( ارزش ها ، قواعد و اصولی که در کل جهان معتبر اند ) اصول/قواعد/ارزش ه ...
Relating to old people : old پیر، مثل پیرها، مثل آدم های پیر، شبیه پیرمردها، پیرزن ها Bones, I believe you are getting grey! Star Trek TOS
Royal - Regal مجلل، با شکوه، همایونی، شاهانه، سلطنتی، Ruler of a sovereign planet Star Trek TOS
A lad A young male person مرد جوان - جوانک !
Live Long and Prosper
old - fashioned used to tell someone that you do not accept what they are saying or doing دِ نه دیگه! اصلا هم اینجوری نیست!
Expressed by or being a parable Allegorical تمثیلی، نمادین، رمزی، . . . Your computations would inevitably lead to a total description of the para ...
Very, Seriously, extremely, awfully
As a noun : Pest Annoyance دردسرساز مزاحم آزاردهنده ( رو مخ )
relating to or existing at the present time Current Present کنونی - فعلی - حاضر - حال حاضر - فعلی - امروزی - معاصر 2. Recent Not long past Occ ...
To use - استفاده کردن. The purpose of my presence is to invoke shore - leave rights Star Trek TOS
To form تشکیل دادن - به وجود آوردن - ایجاد کردن I didn't know that 12 Kilingons constitutes a swarm ! ازدحام به وجود آوردن/ایجاد کردن Star Trek TOS
used in angry speech to say that one will not accept or allow something anymore موقع عصبانیت برای بیان اینکه فرد تحمل چیزی / حرفی / کاری. . . را ندار ...
Wodehouse humorously uses the phrase "lilies of the field" to refer to the idle rich who do no labour فرد / افراد / آدم های/ انسان های/ پولدار و تنب ...
redeeming quality/feature etc ( = the one good thing about an unpleasant person or thing یه مشخصه / صفت / ویژگی /کیفیت . . . خوب و خوشایند در مورد ی ...
BIOLOGY of a species ; having two distinct sexes در زیست شناسی: گونه هایی/موجودهایی که هم نر و هم ماده هستند. و این موجودات هر یک به تنهایی تولید مث ...
Service سرویس - خدمات A maintenance crew
صفت برای حسِ: وقتی که یکی که از ترس یا ابهت چیزی یا کسی مثل موش میشه ! یا وقتی یکی از کسی خیلی خیلی حساب میبره که مثل موش میشه!
با کسی بد رفتاری کردن و بی احترامی کردن به عقاید و احساسات طرف ( با یکی هر جور دلت میخواد رفتار کنی ) بدون در نظر گرفتن احساسات یا عقاید طرف مقابل. ...
دست بند Handcuffs Hold one in irons دستبند زدن
To inform one about something of which they are ignorant آگاهی اطلاعات اطلاع خبر دادن به کسی که در مورد چیزی خبر آگاهی دانشی ندارد - مطلع کردن چیزی ...
1. a source of information cited in a book or article منبع اطلاعاتی ( در کتاب یا مقاله ) 2. the action of mentioning or alluding to something ...
مخفف reconnaissance
of a broadcasy interrupt or replace - a scheduled programme زمان پخش یه برنامه رو عوض کردن یا برنامه ای با برنامه ای دیگه عوض کردن قطع کردن یک برنام ...
باعث افتخار کسی بودن مایه ی افتخار کسی بودن