تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پر از ترس، ترسیده، ترسان

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

شرافتمندانه, پاک، بدون گناه، منزه !!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

دست کشیدن ( از کاری ) متوقف کردن ( کاری ) تمام کردن ( کاری ) بس کردن، ( بس کن! ) ادامه ندادن ( کاری ) Quit worrying

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

عدم حضور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

جای بحث نداشتن، غیر قابل بحث

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

To be To come to be To become To turn out to be تبدیل شدن ( به چیزی، به شکلی ) در آمدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

مسئله، سوال

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Land سرزمین قلمرو Nation ملت Kingdom of love = ملت عشق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

To spend To live To have To experience سپری کردن داشتن زندگی. . . داشتن یه زندگیِ. . . تجربه کردن یه زندگیِ. . . I just want to lead a normal ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به درستی, به طور صحیح، به شکل مناسب، به شکل درست و به جا،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

زمان، دوره Day and age دوره زمونه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

از اول، از ابتدا، در ابتدا، از اول اش . . . To begin with برای شروع بنای کاری را گذاشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

( صفت ) برای کسی یا چیزی نفع داشتن It's more profitable for them بیشتر براشون نفع داره

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

ماهر, تعلیم دیده، آموزش دیده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

اسم یکی از رشته های ورزش شمشیر بازی سابر ، /saubr/

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

Set a place ablaze به آتش کشیدن، آتش زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

جنگی ، . . . مورد استفاده در جنگ، . . . که در جنگ استفاده میشود Well - developed warfare skills مهارت های ( جنگی ) بسیار پیشرفته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

آثار مخروبه، بقایای چیزی که خراب شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

عدم مقاومت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

intransitive ( در چیزی ) سهمی داشتن، نقشی داشتن، جایی داشتن ، با هم لذت بردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

تصور عموم مردم تصور جامعه نظر عموم نظر اجتماع ظاهر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

مهم، اولیه، ریشه ایی، کلیدی، حیاتی، ضروری، لازم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مچهول، نا معلوم، ناشناخته ( برای خود ) ، بدون اینکه ( خودت/ خودش/ . . . ) بدانی/ بداند. . . )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

با کمال میل، با کمال رضایت، مشتاقانه، بدون تردید/تامل، درنگ، با خواست ( اراده ) خود

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

با حرارت، پر احساس، با حرارت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
-١٤

Follow the order of something ترتیب ( چیزی ) را رعایت کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

زیر و رو ، برعکس، آشفته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

به طور اتفاقی، بر حسب تصادف/اتفاق

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

مردد، تامل کننده، با شک و تردید، با تامل، تامل کننده،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

پر احساس،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

دلربا، فریبنده،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٥

دل به دریا زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خط اتو . . . نه اطو !!!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

مات و مبهوت، مات

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

( به چیزی ) دست پیدا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦٧

Get manipulated بازیچه ی دست کسی شدن، ملعبه ٔ دست کسی شدن، به طوری که فرد اجازه دهد که هر جوری با او رفتار شود Don't let yourself get manipulated l ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خشک خشک، به طور کامل خشک، خیلی خشک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

. to see = دیدن And I recognized the face of a boy in need of his father's love. و من صورت پسر بچه ای را دیدم که محتاج عشق پدرش بود.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

عاجز در انجام کاری، ناتوان در انجام کاری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Tender age سن کودکی ( که فرد تجربه ی زیادی ندارد )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

تنها، تنها فقط، نه چندان، به ندرت، خیلی کم، به زور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

Yo make someone angry by opposing their plans or orders عصبانی کردن ( مخصوصا به دلیل مخافت با عقاید طرف ) To annoy someone by not doing or saying w ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢١

پشت سر کسی حرف زدن، غیبت کردن، پست سر کسی بدگویی کردن، پست سر کسی بددهنی کردن، غیبت، بدهنی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قضاوت، قضاوت کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برطرف کردن Quench one's thirst

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

In the mood هوس چیزی کردن، میل به چیزی داشتن، حال و هوای کاری را داشتن، حس انجام کاری داشتن،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

غالب آمدن، غالب شدن، پیروز شدن، چیره شدن، تسلط پیدا کردن، تسلط یافتن، غلبه کردن، مسلط گشتن، مسلط شدن Ex: To win over your ego.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مورد خطاب قرار دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٨

آشکار کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نسبت داشتن Bound by blood