تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

تقاضای زیادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقش انداختن رو چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

در آرامش با آرامش Live in peace ! با اهداف صلح جویانه. We come in peace. Star Trek TOS

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

To presume خیال کردن تصور کردن Can't suspect - - - - - - - - - - - Have no idea about Can't guess هیچی ایده ای در مورد چیزی نداشتن ( نمیتونه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

the presentation or discussion of a subject. Presentation Discussion Analysis Consideration

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

An intercept course, also known as an interception course or intercept vector, was a navigational path by which one vessel journeyed toward another, ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Absence of government and absolute freedom of the individual, regarded as a political ideal.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

صلح طلب Peaceful people

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

An act or the fact of someone or something going missing When someone or something becomes impossible to find گم شدن کسی ربوده شدن کسی ( وقتی نمی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

a single scan through a set of data or a program

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

راه دستیابی یا رسیدن به کسی یا چیزی روش/ شیوه رسیدن به چیزی یا دستیابی به چیزی یا کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( of a comment, argument, etc ) shrewd and accurate زیرکانه و دقیق Your point is well taken, doctor. Star Trek TOS

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( کاملا ) قابل قبول باور پذیر قابل باور ( که هیچ کس شک نمیکنه! ) capable of causing someone to believe that something is true or real. ( همه رو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

To see to رسیدگی کردن به . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

pressure فشار - زور - اجبار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

unacceptable extremely distasteful غیر قابل قبول غیر قابل پذیرش /تصور فوق العاده / خیلی / بیش از اندازه ناخوشایند حال به هم زن revolting disgusti ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

امید انجام کاری - تحقق چیزی the prospect for the future. Hopes

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور محکم و سفت ( که تکان نخوره ) سفت و سخت و یا دقت . . . ( کاملا ثابت بمونه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

STATISTICS not adjusted or corrected تصحیح نشده. اصلاح نشده. likely to be only approximately accurate. تنها کمی دقیق تقریبا دقیق نه خیلی دقیق /د ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

the application of energy to something. استفاده از انرژی . . . استعمال انرژی از چیزی/برای چیزی the process in which an atom or other particle ado ...

پیشنهاد
٠

Have very poor aim Describing a person with very poor aim

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Got a point به نکته ی مهم /خوبی اشاره کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

To take on or assume an attitude or position

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

*برای آنها بیشتر نفع داره! منفعت داشتن برای کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

To take risky action in the hope of a desired result To take a chance To take a risk

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

a feeling of excitement, happiness, or elation. حسِ هیجان - خوشحالی - شادی و نشاط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

تسلط پیدا کردن بر . . . به عهده گرفتن کنترل /قدرت ( کنترل - قدرت رو به دست گرفتن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

remain united. متحد ماندن اتحاد ( خود ) را حفظ کردن /نگه داشتن ( از هم نپاشیدن - فرو نریختن ) ( تثبیت کردن خود - قدرت - اتحاد ) cause somethi ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

idiomatic To intentionally cause a delay; to stop; to wait. از قصد/ از عمد . . . معطل کردن وقت هدر کردن/دادن وقت تلف کردن کاری را طول دادن اتلا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

See to someone مواظب کسی بودن مراقب کسی بودن Go, see to him برو پیشش. مراقب اش باش.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

. . . که فقط به منافع شخصی خودش فکر میکنه!!!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

To support a cause or principle. To defend To advocate حمایت کردن ( از مبادی/اصول/قواعدهای اخلاقی - اهداف و آرمان ها شخصی یا جمعی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

to make a judgment or judgments to decide that a particular fact or principle is true according to the information you have been given برداشت کردن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

To be entitled Allowed Authorized حق داشتن مستحق چیزی بودن اجازه داشتن I think I am entitled to an explanation. فکر میکنم حق اینو دارم که توضیح ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

1. هماهنگ کردن مطابق کردن To hamonize To coordinate 2. To connect To relate مرتبط کردن وصل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فضانوردی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

( در خود ) نگه داشتن - جا دادن ( در جایی قرار گرفتن - قرار دادن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

راهی شدن. . . راهی انجام کاری شدن به راه خود ادامه دادن در راه . . . بودن در مسیر . . . بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

. . . کاستی . . . چیزی که کمِ . . . چیزی که کم داره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

= Asking for trouble if doing something is asking for trouble, it is likely to cause you problems or difficulties. دردسر ساز شدن مشکل ساز شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مجوز مجوز بودن در جای مجوز ورود و خروج به جایی مجوز رفت آمد به جایی Have clearance مجوز داشتن مجار بودن Dr. Macoy has clearance throughout the sh ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

نبودِ از دست دادنِ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

To give or grant someone اهدا کردن بخشیدن به اعطاء کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Adj : dependent or conditional upon conditional on dependent on منوط به مشروط به مربوط وابسته متکی بر My orders are subject to my interpretation a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

To trust yourself to something پشتگرمی داشتن !! به چیزی دلگرم بودن !! دل خود را با چیزی گرم کردن !!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

the aim or purpose Goal هدف مراد مقصود منظور قصد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

information that is produced by a computer and shown on a screen or on a tape

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

miscellaneous mixed

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیست شناس فضایی !!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1. the ability to make considered decisions or come to sensible conclusions. توانایی تصمیم های سنجیده گرفتن یا نتیجه گیری های معقول کردن discernme ...