تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حداقل دست کم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرسونا کاربر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرسونای اولیه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقص سیستم ایمنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را از نزدیک و با دقت دیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

هزینه یابی هزینه گذاری قیمت گذاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغایرت گیری مغایرت زدایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از این رو به آن رو کردن/شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گرفتار روزمرگی شدن دچار روزمرگی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دچار یکنواختی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تمایل به انجام کاری داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تر افزار یا خیس افزار تعریف: ایده ی متناسب با سخت افزار و نرم افزار در کامپیوتر است که برای اشاره به ساختار بیولوژیکی بدن موجودات زنده استفاده می شود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جلسه ی بازنگری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مقدمات نوآوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

معیارهای مالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

معیارهای غیرمالی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ارزش قائل شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تقبل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تجربه برتر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مترصد به امید در انتظار منتظر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دستیافت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انباره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بیزار از

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تعهدات بدهی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جذابیت خود را از دست دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نرخ تنزیل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

in a different way به طور متفاوت جور دیگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

angrily abandon an activity or pursuit that has become frustrating, especially the playing of a video game با عصبانیت و خشم کاری را ترک کردن یا متوقف ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دارایی همبسته

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نسخۀ اولیه ( پیش از ویرایش ) پیش نویس اولیه پیش نویس کلی بررسی اولیه ارزیابی اولیه تحلیل آزمایشی متضاد آن final cut است به معنای نسخۀ نهایی ( پس از ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

راز مگو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

نقطه درد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریسک زدایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به دور از هرگونه نزاع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سود سرمایه ای عواید سرمایه ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درکت می کنم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ریسک زدایی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

هزینه مستقیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرمایه گذاری متوالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مجموعه تفکرات

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

افسر اول عرشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

to turn around quickly or to turn something or someone around quickly.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی رودربایستی صحبت کردن بی تعارف حرف زدن رک و پوست کنده گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

هزینه سرمایه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نوسانات ضمنی تلاطم ضمنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به اصل مطلب پرداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تاریخ سررسید زمان سررسید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نرخ بازده تا سررسید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

to cause ( an idea, feeling, etc. ) to be in someone's mind ایده ای را در ذهن کسی کاشتن فراهم کردن یا ایجاد یک ایده یا احساس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

متوجه معنی یک جوک شدن سر در آوردن متوجه نکته ی چیزی شدن