دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٧,٥٠٨
رتبه در دیکشنری
٥٠١
لایک
٧٩٦
دیسلایک
٢٣٢
جدیدترین پیشنهادها
١ ماه پیش
٠
سربازان ارسالی برای خدمت
١ ماه پیش
٠
مشروط کردن ، قید کردن
١ ماه پیش
٠
پیش پا افتاده ، سطح پایین ، ضعیف از لحاظ کیفیت
٣ ماه پیش
١
راه انداختن. مثل land a job راه انداختن یک شغل
١١ ماه پیش
٠
بچه - قوم و خویش نسبی - دوست و رفیق نزدیک برای این که به کسی بگی تو عزیز دل منی هم از این اصطلاح استفاده می شه.
جدیدترین ترجمهها
٢ سال پیش
The hyena spoke and said, " How goes the day with you, Sir? "
١
مرد بدسرشت شروع به صحبت کرد و گفت. . .
٢ سال پیش
After all, you're thirty now and no spring chicken yourself any more.
١
بعد از این همه - تجربه - الان سی سالته و بچه که نیستی.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.